در قالب word و در 13 صفحه، قابل ویرایش.
اين پرسش در واقع يكى از جزئيات پرسش عامتر و كلى ترى است و آن اين است: علوم و فنون مختلف، بويژه علوم انسانى، چه ارتباطى با اديان خصوصاً دين اسلام دارند؟
پاسخ به اين سؤال، نيازمند ارائه تعريف دقيقى از علم و دين است.
رابطه دين با معارف بشرى
1ـ با توجه به اينكه واژه ‘علم’ داراى كاربردهاى متباين و متداخلى است و بيان همه آنها با اشاره به تفاوتهايشان به درازا مى كشد. ما در اينجا به تعريف مفهومى از ‘علم’ كه متناسب با بحث حاضر است بسنده مى كنيم:
«علم عبارت است از مجموعه قضايايى كه حول يك محور (كلّ يا كلّى) مطرح مى شود و با متدهاى مناسب با طبيعت قضاياى مزبور، مورد بررسى و تحقيق قرارمى گيرد».
فى المثل طبيعت قضاياى منطقى، فلسفى و رياضى با متد تعقلى؛ و طبيعت قضاياى فيزيكى و شيميايى با متد تجربى؛ و طبيعت علوم تاريخى با متد نقلى، مناسبت دارد. حال، اگر فرض كنيم كه همه يا بخشى از مسائل يك علم در منابع دينى مستند به ‘وحى الهى’ بيان شده و اصطلاحاً با متدتعبدى هم قابل اثبات باشد مى توان قضاياى ى آن علم را با دو متد، مورد بررسى قرار داد و يا آنها را به دو قسم، دينى و غيردينى، تقسيم كرد. مثلاً مسائل خداشناسى(بحث از صفات وافعال الهى)هم بامتدتعقلى؛ قابل بررسى است كه بخشى از متافيزيك (فلسفه الهى) را تشكيل مى دهد، و هم با متد تعبّدى مستند به ‘وحى الهى’؛ يعنى با استفاده از منابع دينى (كتاب و سنّت) قابل بررسى است كه ‘خداشناسى دينى’ ناميده مى شود...