دانلود پاورپوینت با موضوع مكتب کنش گرايي،
درقالب ppt و در 92 اسلاید، قابل ویرایش.
بخشی از متن پاورپوینت:
كنشگراها به مطالعه اينكه ذهن چه ميكند، پرداختند نه اينكه از چه چيزي تشكيل مييابد. بهجاي عوامل ساخت ذهن، به كنش و عملكرد ذهن پرداختند.
كنشگرايي بيشتر از چارلز داروين، (1809- 1882)، و گالتون (1911 – 1822)، نخستين رفتارشناسان حيوان متأثر گرديد. كتاب اصل انواع داروين (1859)، تأثير زيادي بر مجامع روشنفكري بويژه روانشناسي گذاشت.
اين فكر كه موجودات زنده به مرور زمان تغيير ميكنند، ريشه آن به قرن پنجم قبل از ميلاد برميگردد. پدر بزرگ داروين و گالتون، منشأ كليه حيوانات خونگرم را موجود واحدي ميدانستند.
لامارك، بر تغيير شكل بدن حيوان از طريق تلاش ارگانيسم براي تطبيق خويش با محيط تأكيد ميورزيد. فسيلها و استخوانهاي كشف شده از حيواناتي كه قبلا ميزيسته و هماكنون ناپديد شدهاند و انواع ديگري از موجودات و أشكال تازهاي از حيات، اين فكر را تقويت مينمود كه اشكال حيات ثابت نيست، و دستخوش تغيير و تبديل ميباشد و تمام طبيعت احتمالاً نتيجه تغييري پيوسته است.
داروين معتقد بود، اين تغييرپذيري ، خودبهخودي و تابع توارث است. نتيجه انتخاب طبيعي در طبيعت، بقاء اُرگانيسمهايي است كه بهترين سازگاري و انطباق را با محيط زيست خود دارند. ارگانيسمهايي كه چنين نيستند، از بين ميروند. او بهوجود تنازع دائمي براي بقا در طبيعت، اعتقاد داشت و ميگفت ارگانيسمهايي كه باقي ميمانند سازگاري موفقيتآميزي با مشكلات محيط برقرار ميسازند. اين ارگانيسمها، مهارتها يا امتيازاتي را كه به آنها اجازه بقا داده است، به فرزندان خويش منتقل ميكنند و چون تغيير، قانون ديگري از وراثت است، لاجرم فرزندان بين خود اختلاف نشان خواهند داد، برخي از فرزندان، تواناييها بهدست ميآورند و رشد ميدهند كه از تواناييهاي والدين آنها، براي بقا سودمندتر است، اين خصوصيات براي بقاء به كار ميرود و در جريان آن نسلها ممكن است تغييرات بزرگي در شكلشان بوجود آيد.
كنشگرايي بيشتر از چارلز داروين، (1809- 1882)، و گالتون (1911 – 1822)، نخستين رفتارشناسان حيوان متأثر گرديد. كتاب اصل انواع داروين (1859)، تأثير زيادي بر مجامع روشنفكري بويژه روانشناسي گذاشت.
اين فكر كه موجودات زنده به مرور زمان تغيير ميكنند، ريشه آن به قرن پنجم قبل از ميلاد برميگردد. پدر بزرگ داروين و گالتون، منشأ كليه حيوانات خونگرم را موجود واحدي ميدانستند.
لامارك، بر تغيير شكل بدن حيوان از طريق تلاش ارگانيسم براي تطبيق خويش با محيط تأكيد ميورزيد. فسيلها و استخوانهاي كشف شده از حيواناتي كه قبلا ميزيسته و هماكنون ناپديد شدهاند و انواع ديگري از موجودات و أشكال تازهاي از حيات، اين فكر را تقويت مينمود كه اشكال حيات ثابت نيست، و دستخوش تغيير و تبديل ميباشد و تمام طبيعت احتمالاً نتيجه تغييري پيوسته است.
داروين معتقد بود، اين تغييرپذيري ، خودبهخودي و تابع توارث است. نتيجه انتخاب طبيعي در طبيعت، بقاء اُرگانيسمهايي است كه بهترين سازگاري و انطباق را با محيط زيست خود دارند. ارگانيسمهايي كه چنين نيستند، از بين ميروند. او بهوجود تنازع دائمي براي بقا در طبيعت، اعتقاد داشت و ميگفت ارگانيسمهايي كه باقي ميمانند سازگاري موفقيتآميزي با مشكلات محيط برقرار ميسازند. اين ارگانيسمها، مهارتها يا امتيازاتي را كه به آنها اجازه بقا داده است، به فرزندان خويش منتقل ميكنند و چون تغيير، قانون ديگري از وراثت است، لاجرم فرزندان بين خود اختلاف نشان خواهند داد، برخي از فرزندان، تواناييها بهدست ميآورند و رشد ميدهند كه از تواناييهاي والدين آنها، براي بقا سودمندتر است، اين خصوصيات براي بقاء به كار ميرود و در جريان آن نسلها ممكن است تغييرات بزرگي در شكلشان بوجود آيد.