معارف اسلامی

تحقیق انگيزه هاي خداشناسي

دانلود تحقیق با موضوع انگيزه هاي خداشناسي،
در قالب word و در 106 صفحه، قابل ویرایش.

بخشی از متن تحقیق:

نخستین مساله تامل انگیزی که توجه انسان متفکر را به خود جلب می کند – و در
تاریخ ادیان نیز همواره مورد بررسی قرار گرفته – این است که « اساسا چه
انگیزه ای است که انسان را وادار می کند تا پیرامون مسائلی غیرمادی و
ناملموس و مسائل خارج از چهارچوب عینیات و حیطه دسترس آدمی ، بویژه درباره «
خداشناسی » بیندیشد ؟ آیا این انگیزه تفکر آور ، عاملی دارای واقعیت و
برخوردار از اصالت است یا خیر ؟ و آیا در صورت اصالت داشتن ، عامل اصیل «
روانی » است ، یا « عقلانی » ؟ و یا عوامل دیگری همچون علل و عوامل اجتماعی
در این امر دخالت دارد ؟ »
در آغاز بحث ، پیش از پرداختن به تحقق در چگونگی انگیزه ها ، آشنایی کوتاهی با هر یک از عوامل لازم است .
عامل
روانی : یعنی سرشت انسان ها به گونه ای آفریده شده است که به طور طبیعی و
بدون نیاز به هیچ گونه عامل و انگیزه خارجی و تحمیلی ، یا آموزشی و تلقینی ،
به وجود « خدا » توجه دارند و در اعماق روان خویش نسبت به خدایی که
آفریدگار و تواناست درک و شناخت پیدا می کنند . به عبارت دیگر ، از این
دیدگاه ، انسان ها وجود آفریننده جهان را با راهنمایی سرشت روانی و براساس
قطرت خویش احساس می کنند . علاقه پرشوری که « مادران » ، در وجود خویش نسبت
به فرزندانشان احساس می کنند چه انگیزه ای دارد ؟ آیا کسی این علاقه را به
آنها تحمیل و تلقین کرده ؟ آیا علاقه به فرزند را به آن ها آموزش داده اند
؟ طبیعی است که هیچ عاملی در کار نیست ، جز آن که اساس علاقه مادرانه ، بر
مبنای فطرت مادر استوار شده است . انسان نیز بر همین اساس نسبت به
آفریدگار خود ، درک و علاقه یی فطری در وجود خویش احساس می کند . و این خود
، به صورت انگیزه یی نیرومند برای جستجوی خالق و گام نهادن در راه
خداشناسی جلوه گر می شود .
عامل عقلانی : یعنی فکر و منطق انسان همواره
به صورت راهنمایی نیرومند و بی تزلزل به کمک شخص می آید و در گستره اندیشه
او راههای پی بردن به وجود خالق را روشن و هموار می سازد . با شناختی که از
انسان داریم می دانیم که او در مسائل گوناگون به فکر خود متوسل می شود ؛
پیرامون هر موضوعی از ابعاد گوناگون می اندیشد ، و آن گاه دلیل عقلانی و
برهان منطقی اقامه می کند و از دریچه های مختلف به تجزیه و تحلیل می پردازد
تا به اصل واقعیت آنچه در مسائل مطروحه وجود دارد پی ببرد . وجود این
استعداد تحلیلی و منطق عقلانی در انسان ، اقتضاء می کند که درباره خدا نیز
بدین گونه و براساس عقل و منطق بیندیشد . به سخن دیگر ، انسان همواره بر آن
است تا با نیروی عقل و منطق خود ، علت اصلی وجود این جهان شگرف و شگفت آور
را در یابد و آن خدایی را که آفریننده هستی و سازنده جهان است بشناسد .
عامل
اجتماعی : یعنی اجتماع انسان ها شکل و شیوه زندگی دسته جمعی آن ها و
نیازهای رو به تزایدی که در جهت حل مشکلات روز افزون اجتماعی شان ایجاد می
شد ، راهی گشود تا انسان از طریق آن به سوی « خداشناسی » گام بردارد . زیرا
در گیرودار زندگی اجتماعی انسان ها دریافتند که در هر جامعه ای ، قوانین
مختلف در صورتی اساس محکم و اجرای صحیح و عادلانه و دور از هر تبعیضی خواهد
داشت که خالق جهان ، پشتوانه و موجد آن باشد . چرا که قوانین حقیر و
محدودی که بشر وضع می کند ، در عمل ، عدم کارایی خود را در تمام اجتماعات
نشان می داد و معلوم می شد که این قوانین ، قادر نیست زندگی انسان ها را به
نحوی شایسته در پرتو عدل و مساوات اداره کند .
تحقیق در انگیزه ها
اگر
از دیدگاه تحقیق در این عامل ها بنگریم خواهیم دید که دو عامل « روانی » و
« عقلانی » ، انگیزه های اصلی توجه انسان به خدا ، و ایمان به پروردگار
جهان اند . بدین معنی که هر انسانی در اعماق دل و در پرده های حساس روان و
فطرت خویش احساس می کند که این جهان پهناور و این موجودات بی شمار و شگفت
نمی تواند بدون آفرینده ای ایجاد شده و بدون نگهدارنده ای بر پای و باقی
ماند باشد .
هم چنین متوجه می شود که خود انسان هم که یکی از اجزاء این
عالم بی کران است با اراده و قدرت همان خالق توانا آفریده شده است . و آن
گاه در نهاد و سرشت خویش ، وابستگی و پیوستگی تردید ناپذیری میان خود و
خالق خود احساس می کند . نکته « قابل توجیهی که امروزه واقعیت آن بر
جهانیان آشکار می باشد آن است که ، « در پیدایش این احساس ، میان شرقی و
غربی ، آفریقایی و آسیایی و اروپایی و دیگران ، تفاوتی نیست . البته باید
اقرار کرد که گاهی تلقینات و تبلیغات مخالف و القاء شبهات گوناگون ، روی
آینه فطرت آدمی پرده هایی از غبار و تیرگی می کشد . اما هنگامی که پرده ها
کنار رفت بار دیگر فطرت انسان ، پاک وشفاف ، متجلی می شود و نور آن بر
تیرگی ها می تابد و در پرتو آن ، بار دیگر انسان متوجه « خدا » می شود » .
بدین سان نقش و اثر عامل روانی در این مساله ، قطعی و انکار ناپذیر است .
در
بیان « عامل عقلانی » نیز باید گفت : « هنگامی که انسان مرحله خامی و
کوتاهی اندیشه را پشت سر می نهد ، هر چه نیروی عقلی اش افزون تر شود قدرت
تشخیص نیز بیشتر در او بالندگی می گیرد . سپس به کمک نیروی عقل و تشخیص ،
به کنه بسیاری از مسائل پی می برد و از آن جمله با مساله « علیت » آشنا می
شود .
در این مرحله بی تردید انسان با کمی دقت در می یابد که در این
جهان پهناور هر چیزی – بدون وجود رابطه منطقی – در هر چیز دیگری موثر نیست .
بلکه میان چیزهایی که در یکدیگر موثر می افتند ، روابطی وجود دارد که آن
اثر گذاری را توجیه می کند و ما از این روابط ، به « علت و معلول » تعبیر
می کنیم .
به عنوان مثال ، فلان دارو و فلان بیماری را درمان می کند ،
اما هر دارویی قادر به علاج هر مرضی نیست . آتش می سوزاند اما منجمد نمی
کند زیرا بین آتش و سوختن رابطه علت و معلولی هست ولی بین آتش و انجماد ،
چنین رابطه ای وجود ندارد . همچنین آب ، عطش را برطرف می کند ، نان انسان
گرسنه را سیر می سازد ، باد شاخه درختان را تکان می دهد ، و … این رشته
تا بی نهایت ادامه پیدا می کند … .
از این سلسله ادراکات که حاکی از
وجود روابطی منطقی و تاثیر گذار در بین « چیزها » است ، برای انسان مسلم می
شود که در این جهان ، « علت » و « معلول » وجود دارد ؛ و میان « علت » و «
معلول » نیز ارتباط خاصی بر قرار است …
دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق انگيزه هاي خداشناسي”