دانلود تحقیق با موضوع اهل بيت نور الهى،
در قالب word و در 32 صفحه، قابل ویرایش.
بخشی از متن تحقیق:
تفسير اين آيه كريمه در دو قسمتبحثشد:يك قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس
الهى كه فرمود «الله نور السموات و الارض» و قسمت دوم درباره تمثيلى كه
آيه كريمه ذكر فرموده است، در واقع خانهاى يا خانههايى را در نظر مىگيرد
كه با چراغى-با همان ترتيبى كه جلسه پيش عرض كردم-روشن است و اين را مثلى
نه براى ذات خدا بلكه براى نور خدا در خلق ذكر مىكند.راجع به مفاد اين مثل
مطالبى عرض كردم و وعده دادم كه نتيجه آن را در اين جلسه بيان كنم.
هر چيزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش
همان طورى كه قبلا عرض كردم، اين آيه كريمه از آياتى است كه نظر بيشتر مفسرين و غير مفسرين را جلب كرده است.
مطلبى
را كه شايد تا اندازهاى مفاد اين آيه را روشن كند برايتان عرض مىكنم و
آن اينكه در روايات ما يك مطلبى در باب «معرفة الله» يعنى در باب خداشناسى
آمده است كه در ابتدا به نظر بسيار سخت و دشوار مىرسد و آن اين است كه هر
چيزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش شناخته مىشود، و بلكه در
روايات ما تعبير عجيبى آمده است، ظاهرا عبارت اين است: «كل معروف بغيره
مصنوع» يعنى هر چيزى كه او را فقط و فقط به وسيله شىء ديگر بايد شناخت او
مخلوق است و خدا نيست، و اين، جمله عجيبى است كه «خدا به ذات خودش شناخته
مىشود و غير خدا به خدا شناخته مىشود» در صورتى كه ما اين طور فكر
مىكنيم-و خيال مىكنيم كه راه منحصر هم اين است-مىگوئيم ما عالم را به
خود عالم مىشناسيم يعنى مخلوق را به خود مخلوق مىشناسيم و خدا را به
وسيله مخلوق مىشناسيم.حتى بعضى از نويسندگان اسلامى -كه ابتدا از مصريها
شروع شد و بعد هم به غير مصريها سرايت كرد-گفتند اساسا راه شناختن خدا
منحصرا مخلوقات هستند و خدا را فقط از راه مخلوق يعنى پس از شناختن مخلوق
بايد شناخت، و حتى اين انحصار را به گردن قرآن گذاشتند.اين مطلب به اين
صورت يعنى به صورت «فقط و انحصار» مسلم حرف غلطى است، [البته] براى مردم
مبتدى اين طور است، يعنى براى متذكر كردن مبتديها به خدا، راه ابتدايى و
كلاس اول همين است، كه خود قرآن هم اين كار را كرده است و مخلوقات را آيات و
نشانههاى خدا مىداند، ولى از اين راه، انسان فقط يك نشان اجمالى و مبهمى
از خدا پيدا مىكند بدون آنكه به آنچه كه نامش معرفتخدا و شناسايى خداست
[دستيابد].
مطلب ديگر اين است كه در قرآن كريم به يك اصلى برخورد
مىكنيم-كه در جلسه قبل هم اشاره كردم-و آن اصل هدايت است، يعنى قرآن هيچ
موجودى را كور و گمراه نمىداند، همه موجودات را بينا و راه يافته
مىداند.بگذريم از انسان به حكم اينكه مكلف است راهى را خودش پيدا كند و يك
گمراهى نسبى در سطح تكليف پيدا مىكند، در نظام تكوين عرض مىكنم (1) …
الهى كه فرمود «الله نور السموات و الارض» و قسمت دوم درباره تمثيلى كه
آيه كريمه ذكر فرموده است، در واقع خانهاى يا خانههايى را در نظر مىگيرد
كه با چراغى-با همان ترتيبى كه جلسه پيش عرض كردم-روشن است و اين را مثلى
نه براى ذات خدا بلكه براى نور خدا در خلق ذكر مىكند.راجع به مفاد اين مثل
مطالبى عرض كردم و وعده دادم كه نتيجه آن را در اين جلسه بيان كنم.
هر چيزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش
همان طورى كه قبلا عرض كردم، اين آيه كريمه از آياتى است كه نظر بيشتر مفسرين و غير مفسرين را جلب كرده است.
مطلبى
را كه شايد تا اندازهاى مفاد اين آيه را روشن كند برايتان عرض مىكنم و
آن اينكه در روايات ما يك مطلبى در باب «معرفة الله» يعنى در باب خداشناسى
آمده است كه در ابتدا به نظر بسيار سخت و دشوار مىرسد و آن اين است كه هر
چيزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش شناخته مىشود، و بلكه در
روايات ما تعبير عجيبى آمده است، ظاهرا عبارت اين است: «كل معروف بغيره
مصنوع» يعنى هر چيزى كه او را فقط و فقط به وسيله شىء ديگر بايد شناخت او
مخلوق است و خدا نيست، و اين، جمله عجيبى است كه «خدا به ذات خودش شناخته
مىشود و غير خدا به خدا شناخته مىشود» در صورتى كه ما اين طور فكر
مىكنيم-و خيال مىكنيم كه راه منحصر هم اين است-مىگوئيم ما عالم را به
خود عالم مىشناسيم يعنى مخلوق را به خود مخلوق مىشناسيم و خدا را به
وسيله مخلوق مىشناسيم.حتى بعضى از نويسندگان اسلامى -كه ابتدا از مصريها
شروع شد و بعد هم به غير مصريها سرايت كرد-گفتند اساسا راه شناختن خدا
منحصرا مخلوقات هستند و خدا را فقط از راه مخلوق يعنى پس از شناختن مخلوق
بايد شناخت، و حتى اين انحصار را به گردن قرآن گذاشتند.اين مطلب به اين
صورت يعنى به صورت «فقط و انحصار» مسلم حرف غلطى است، [البته] براى مردم
مبتدى اين طور است، يعنى براى متذكر كردن مبتديها به خدا، راه ابتدايى و
كلاس اول همين است، كه خود قرآن هم اين كار را كرده است و مخلوقات را آيات و
نشانههاى خدا مىداند، ولى از اين راه، انسان فقط يك نشان اجمالى و مبهمى
از خدا پيدا مىكند بدون آنكه به آنچه كه نامش معرفتخدا و شناسايى خداست
[دستيابد].
مطلب ديگر اين است كه در قرآن كريم به يك اصلى برخورد
مىكنيم-كه در جلسه قبل هم اشاره كردم-و آن اصل هدايت است، يعنى قرآن هيچ
موجودى را كور و گمراه نمىداند، همه موجودات را بينا و راه يافته
مىداند.بگذريم از انسان به حكم اينكه مكلف است راهى را خودش پيدا كند و يك
گمراهى نسبى در سطح تكليف پيدا مىكند، در نظام تكوين عرض مىكنم (1) …