شروع تاریخ جامعه شناسی با اندیشه های اجتماعی
بخش قابل توجهی از تاریخ جامعه شناسی
اندیشه
ها ناظر به مسائلی چون : تحرکات اجتماعی ، طبقات اجتماعی،تعلیم و
تربیت،محیط زندگی،ساخت خانواده،قوانین و مقررات ،ارزش های اجتماعی،تامین
اجتماعی و… بوده اند
فلسفه اجتماعی
برگرفته از اندیشه های اجتماعی
حاوی الگوها و دستورالعمل های ویژه ای برای بهبود شرایط اجتماعی
فلسفه اجتماعی ،یونان باستان
افلاطون ، اندیشه مدینه فاضله ، مقایسه اجزاء جامعه با اجزاء بدن انسان ، دمکراسی حکومت نامطلوب، مصلح اجتماعی
ارسطو ،مدافع تساوی سیاسی، بیان سه دسته حکومت (آریستو کراسی،سلطنتی و دمکراسی)
سنت آگوستین ،اندیشه مذهبی،توصیف نهادهای خوب وبددر کتاب شهر خدا
فلسفه اجتماعی ،ایران باستان
فارابی،مدینه فاضله و جاهلیه ، معیار اخلاق در طبقه بندی
ابوالعلا معری ،عقاید خاص در زمینه رشد جمعیت
ابوریحان بیرونی ،پایه گذار جامعه نگاری
مولف قابوس نامه ،رعایت قوانین اخلاقی را ضامن بقای جامعه نامید
مولف سیاست نامه ،مصالح اجتماعی و شایط تداوم آن
فلسفه اجتماعی ،ایران باستان
خواجه نصیر،بحث اخلاق در زمینه شرایط اجتماعی
قطب الدین شیرازی، حیات اجتماعی در چارچوب حکمت عملی
ابن خلدون ، علل و عوامل ظهور و سقوط تمدن ها را بر اساس نظریه های ادواری تاریخ
فلسفه اجتماعی ،دوره رنسانس
تغییر دیدگاه فلاسفه و جامعه شناسی محرز شد
فلاسفه
در صدد ارائه الگوهای آرمان گرایانه برای ساختن جامعه ای بهتر بودند و
جامعه شناسان تجزیه و تحلیل عینی وقایع اجتماعی را هدف قرار دادند
هدف فلسفه های اجتماعی در تامین ثبات جامعه ،برقراری عدالت وآشتی دادن نظم جامعه با آزادی انسان ها بود
فلسفه اجتماعی ،دوره رنسانس
منتسکیو،فلسفه”قانون“ را محوراندیشه های خود قرار داد
ماکیاول ، اندیشه سیاست میتنی بر اسلحه وتزویر
هابز ، شرط تداوم جامعه را پیمان اجتماعی دانست
لاک، نظریه تفکیک قوا را مطرح کرد
ولتر، اندیشه جهان وطنی را طرح کرد
فلسفه اجتماعی ،دوره رنسانس
روسو، دارای نگرش منفی نسبت به تمدن و پیشرفت بود
سن سیمون به نقش تولید و نیروهای مولد توجه کرد
اگوست کنت، اولین بار لغت جامعه شناسی را بکار برد
کنت،قانون مراحل سه گانه ، الهی،متافیزیکی و علمی را تبیین کرد
مارکس،بر اساس منطق دیالکتیک و با اکاءبه نظریه مادی گرائی تاریخی ، عامل اقتاد را تعیین کننده و دگرگونی حیات اجتماعی دانست
