معارف اسلامی

تحقیق تغييرپذيرى خلق يا اخلاق

دانلود تحقیق با موضوع تغييرپذيرى خُلق يا اخلاق،
در قالب word و در 25 صفحه، قابل ویرایش.

بخشی از متن تحقیق:

يكى ديگر از مبادى علم اخلاق اين است كه آيا اخلاق، قابل تغيير است‏يا نه؟
فارابى در كتاب شريف «الجمع بين الرايين‏» در باره يكى از بحثهاى مورد
اختلاف دو شخصيت‏ بزرگ علمى يعنى ارسطو و افلاطون در مسئله اخلاق مى‏ فرمايد:

عده‏اى بر آنند كه بين اين دو شخصيت عظيم علمى، اختلاف نظر هست. ارسطو
بر اين باور است كه اخلاق، جزو عادات تغيير پذير و تحول ياب است. اما
افلاطون بر اين عقيده است كه اخلاق بر دو قسم است: قسمى طبيعى و قسمى ديگر
كسبى است و بخش طبيعى اخلاق، قابل تغيير نيست (1) .
البته اگر اين دو
سخن با همين دو تعبير، از آن دو شخصيت‏بزرگ فلسفى نقل شده باشد، با هم
ناهماهنگ است. زيرا ارسطو مى ‏گويد اخلاق كلا قابل تغيير و تحول است ولى
افلاطون مى ‏گويد شاخه‏اى از اخلاق كه كسبى است، قابل تغيير است. اما بخش
ديگر آن كه طبيعى است قابل تغيير نيست. 

تبيين نظر ارسطو و افلاطون
فارابى مى ‏گويد:
جناب
ارسطو اين مسائل را در كتاب «فيه ما فيه‏» گفته است و من در آن كتاب به
شرح اين مطالب پرداختم و گفتم اولا: اين كتاب در قوانين مدنى است، نه در
اخلاق. يعنى، مسائل حقوقى را بازگو مى‏ كند. نه مسائل اخلاقى را و ثانيا:
نظر جناب ارسطو در آن كتاب، مسائل كلى و مطلق است نه مسائل جزئى (2) .
يعنى
به طور كلى بحث مى‏كند كه آيا اخلاق همانند «ذاتيات‏» و يا به تعبير
پيشينيان «جنس‏» و «فصل‏» و «ماده‏» و «صورت‏» است و به عبارت ديگر همان
طور كه فصل، ذاتى هر ذى فصل و نوع، ذاتى هر ذى نوع است، آيا خلق، ذاتى هر
متخلق و تغيير ناپذير است‏يا هر خلقى قابل تغيير است؟
جناب ارسطو اصل
امكان قبول تغيير را مطرح كرده و سخن او در سهولت و صعوبت آن نيست. اما سخن
افلاطون اين است كه اخلاق، دو قسم است; بخشى از آن طبيعى و تغيير آن،
دشوار و بخش ديگر كسبى و تغيير آن آسان است و منظور از طبيعى بودن «صورت
نوعيه‏» و ذاتى شدن نيست; بلكه ملكه شدن به منزله صورت شدن است و قهرا
تغييرش دشوار است; ولى محال نيست. چرا كه بين «متعذر» و «متعسر» فرق است.
«متعسر» چيزى است كه ممكن ولى دشوار است اما «متعذر» چيزى است كه انسان از
انجام آن معذور است و قادر بر آن نيست. متعذر در اين گونه موارد كه در
مقابل متعسر قرار مى‏گيرد، به معناى ممتنع است.
بنابراين، نظر افلاطون
اين است كه تغيير دادن اخلاقى كه طبيعى شود دشوار است; اگر درختى به صورت
كج رشد كند و راه عابران را ببندد، باغبان مشكل مى‏تواند آن را راست كند،
ولى چنين نيست كه به هيچ وجه نتوان آن را مستقيم كرد; البته منحنى بالذات
را نمى‏شود مستقيم كرد; اما مى‏شود با عواملى اين مانع سر راه را برداشت.
منظور افلاطون از اين مثال اين است كه تغيير روش كسى كه به خلقى خاص،
ساليان دراز، عادت كرده و به حد كهولت رسيده است، سخت است …
دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق تغييرپذيرى خلق يا اخلاق”