در قالب word و در 18 صفحه، قابل ویرایش.
كودكان در ابتدا، از احساسات درونى خويش (حسادت) و علل پيدايش و پيامدهاى آن در رفتار خود، آگاهى زيادى ندارند و نمىدانند كه چرا رفتارهاى آنان تغيير كرده است.به عبارت ديگر، رفتارهاى آزار دهنده كودك حسود تا حد زيادى ناآگاهانه يا نيمه آگاهانه است، ولى با رشد عقلى بيشتر و نزديك شدن به دوران بلوغ و نوجوانى و جوانى و پس از آن تا بزرگسالى و به دست آوردن تجربههاى درونى و بيرونى درباره علل و انگيزههاى رفتار حسادتآميز خود، اينگونه رفتارها بيشتر آگاهانه مىشود و به همين دليل، ازنظراسلام رفتارهاى حسادتآميز، پس از بلوغ مورد تكليف قرار مىگيرد و فرد وظيفه دارد به گونهاى آنها را مهار كند.
زمينههاى رشد حسادت
منشا محركهاى حسادت را بايد در موقعيتها، شرايط خاص محيطى و روابط اجتماعى وبهخصوص دروجود اشخاص جست و جو كرد.بدينروى، در اينجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف – شرايط خانواده و تفاوتهاى فردى
رقابت و همچشمى يكى از فرزندان نسبتبه ساير خواهران و برادران، كه گاه «رقابت همشيرها» (۳) ناميده مىشود، يكى از زمينههاى مساعد و عمده رشد حسادت در كودكان است و والدين آن را طبيعى و تقريبا غير قابل اجتناب مىدانند. (۴) با توجه به چنين شرايطى، مىتوان گفت:
۱.اولين فرزند نسبتبه كودكان بعدى حسادت بيشترى از خود نشان مىدهد; زيرا او مدتها تمام محبت و مواظبت پدر و مادر را به خود اختصاص داده بود.ولى با تولد فرزند دوم، اين فرصت از او گرفته مىشود و همين موجب تحريك حسادت او سبتبه او مىگردد.
۲.در ميان كودكانى كه تفاوت سنى آنان بين ۱۸ – ۴۲ ماه است، بيش از ساير كودكان زمينه حسادت وجود دارد.بچه خردسال به هر مزيتى كه طفل بزرگ از آن برخوردار است، حسادت مىورزد و بچه بزرگتر از محبت و مواظبتى كه به بچه كوچكتر مىشود بدش مىآيد…..