دانلود پاورپوینت با موضوع مکاتب مدیریت استراتژیک،
در قالب ppt و در 20 اسلاید، قابل ویرایش.
بخشی از متن پاورپوینت:
بر اساس اين مكتب، استراتژي ها زماني به منصه ظهور
ميرسند كه افراد به طور فردي يا جمعي از محيط پيرامون
خود شناختي را به دست آورند. ريشه اين مكتب به مقاله نوشته
ليند بلوم بر ميگردد. مبناي اصلي مكتب يادگيري
توصيف است نه تجويز.
اين مكتب در بستري از نظرياتي چون :
1- استراتژي گام به گام گسسته(ليندبلوم)
2- استراتژي گام به گام منطقي( كوين)
3- استراتژي هاي خود جوش (مينتزبرگ)
از آنجا كه يادگيري عموميت زيادي داشته و مي تواند به تجزيه
استراتژي بيانجامد مشكلاتي در مكتب يادگيري بروز مييابد كه
مهمترين آنها عبارتند از: نبود استراتژي، استراتژي از ياد رفته و
استراتژي غلط
مكتب يادگيري مبتني بر اين پيش فرض هاست:
ماهيت پيچيده و غير قابل پيش بيني محيط سازمان مانع كنترل ميشود.
درمكتب يادگيري مدير و رهبر به تنهايي ياد نمي گيرند بلكه يادگيري جمعي و گروهي در سازمان حاكم است
فرآيند يادگيري در حالات غيره منتظره دنبال شده و ابتكار استراتژيك به دست كسي است كه ظرفيت و منابع يادگيري را داشته باشد.
نقش رهبر تدوين استراتژي نيست بلكه او بايد فرآيند استراتژيك را اداره كند.
استراتژي ها در ابتدا به عنوان الگوهاي گذشته و در مراحل بعدي به عنوان چشم اندازهائي براي هدايت رفتار كلي مطرح مي شوند.
مكتب قدرت، استراتژي را فرآيند تأثيرگذاري بر گروه يا فرد خاصي از
طريق استفاده از قدرت و سياست تلقي مي كند. از آنجا كه تصور سازمان
بدون وجود سياست و قدرت ممكن نيست، بنابراين در فرآيند تدوين استراتژي
اين دو عامل نيز نقش عمده اي دارند.
در هر سازمان قدرت در دو سطح خرد و كلان وجود دارد.
اليسون و سالاتيك و استلي (1980 )
در ديدگاه قدرت درسطح خرد وكلان پيش فرض هائي وجود دارد كه اهم آنها عبارتند از:
شكل گيري استراتژي به وسيله قدرت و سياست صورت مي گيرد.
قدرت خرد سياسي، استراتژي را به عنوان رابطه متقابل افراد تلقي كرده وبه نقش متقاعد سازي، چانه زني و بازي هاي سياسي اشاره دارد.
قدرت
كلان، سازمان را به گونهاي تلقي مي كند كه در تلاش براي افزايش رفاه خود
توسط كنترل كردن ديگر سازمانها و يا مشاركت با آنها است.
فرهنگ به
عنوان يك انديشه نوين چيزي است كه همه ما را احاطه كرده است و جنبه هاي
منحصر به فرد اعمال ما را در بر ميگيرد. فرهنگ هر سازمان متمايز از ساير
سازمانها بوده و رهاوردهاي خاصي را براي هر سازمان داراست.
رابطه
فرهنگ و استراتژي از اهميت زيادي برخوردار بوده و اين رابطه بر سبك
تصميمگيري، ميزان مقاومت در مقابل تغيير، غلبه بر مقاومت، ارزشهاي غالب و
تصادم فرهنگي تأثير دارد. مكتب فرهنگي از ابهام مفهومي برخوردار است و يكي
از خطرات اين ديدگاه اين است كه از تغييرات ضروري جلوگيري به عمل ميآورد .
همچنين خطر ديگر اين مكتب اين است كه مزاياي استراتژيك با انحصار سازماني
برابر فرض ميشوند . اين مكتب و ايده هاي آن براي دوره هاي خاص عمر سازماني
مناسب است و معمولاً مهمترين مشكل در اين مكتب مقاومت در مقابل تغيير است
كه نياز به انتخاب راه حلهاي مناسب دارد.
در مكتب محيطي ، پيش فرض هاي موجود حاكي از آن است كه محيط به
عنوان مجموعه اي از نيروهاي تأثير گذار در فرايند تدوين استراتژي است
كه مديران در اين راستا از محيط تبعيت مي كنند.
در اين مكتب رهبري عنصري منفعل و خنثي به شمار رفته و نميتواند نقشي
در سازگاري و محيط ايفا كند. همچنين در اين مكتب، هنگامي كه با منابع
بسيار كمياب و رقابت خصمانه مواجه ميشوند، احتمال نابودي سازمانها بيشتر است.
مكتب محيطي بسياري از ايده هاي خود را از نظريه اقتضائي و ديدگاه بومشناسي جمعيتي گرفته است.
ميرسند كه افراد به طور فردي يا جمعي از محيط پيرامون
خود شناختي را به دست آورند. ريشه اين مكتب به مقاله نوشته
ليند بلوم بر ميگردد. مبناي اصلي مكتب يادگيري
توصيف است نه تجويز.
اين مكتب در بستري از نظرياتي چون :
1- استراتژي گام به گام گسسته(ليندبلوم)
2- استراتژي گام به گام منطقي( كوين)
3- استراتژي هاي خود جوش (مينتزبرگ)
از آنجا كه يادگيري عموميت زيادي داشته و مي تواند به تجزيه
استراتژي بيانجامد مشكلاتي در مكتب يادگيري بروز مييابد كه
مهمترين آنها عبارتند از: نبود استراتژي، استراتژي از ياد رفته و
استراتژي غلط
مكتب يادگيري مبتني بر اين پيش فرض هاست:
ماهيت پيچيده و غير قابل پيش بيني محيط سازمان مانع كنترل ميشود.
درمكتب يادگيري مدير و رهبر به تنهايي ياد نمي گيرند بلكه يادگيري جمعي و گروهي در سازمان حاكم است
فرآيند يادگيري در حالات غيره منتظره دنبال شده و ابتكار استراتژيك به دست كسي است كه ظرفيت و منابع يادگيري را داشته باشد.
نقش رهبر تدوين استراتژي نيست بلكه او بايد فرآيند استراتژيك را اداره كند.
استراتژي ها در ابتدا به عنوان الگوهاي گذشته و در مراحل بعدي به عنوان چشم اندازهائي براي هدايت رفتار كلي مطرح مي شوند.
مكتب قدرت، استراتژي را فرآيند تأثيرگذاري بر گروه يا فرد خاصي از
طريق استفاده از قدرت و سياست تلقي مي كند. از آنجا كه تصور سازمان
بدون وجود سياست و قدرت ممكن نيست، بنابراين در فرآيند تدوين استراتژي
اين دو عامل نيز نقش عمده اي دارند.
در هر سازمان قدرت در دو سطح خرد و كلان وجود دارد.
اليسون و سالاتيك و استلي (1980 )
در ديدگاه قدرت درسطح خرد وكلان پيش فرض هائي وجود دارد كه اهم آنها عبارتند از:
شكل گيري استراتژي به وسيله قدرت و سياست صورت مي گيرد.
قدرت خرد سياسي، استراتژي را به عنوان رابطه متقابل افراد تلقي كرده وبه نقش متقاعد سازي، چانه زني و بازي هاي سياسي اشاره دارد.
قدرت
كلان، سازمان را به گونهاي تلقي مي كند كه در تلاش براي افزايش رفاه خود
توسط كنترل كردن ديگر سازمانها و يا مشاركت با آنها است.
فرهنگ به
عنوان يك انديشه نوين چيزي است كه همه ما را احاطه كرده است و جنبه هاي
منحصر به فرد اعمال ما را در بر ميگيرد. فرهنگ هر سازمان متمايز از ساير
سازمانها بوده و رهاوردهاي خاصي را براي هر سازمان داراست.
رابطه
فرهنگ و استراتژي از اهميت زيادي برخوردار بوده و اين رابطه بر سبك
تصميمگيري، ميزان مقاومت در مقابل تغيير، غلبه بر مقاومت، ارزشهاي غالب و
تصادم فرهنگي تأثير دارد. مكتب فرهنگي از ابهام مفهومي برخوردار است و يكي
از خطرات اين ديدگاه اين است كه از تغييرات ضروري جلوگيري به عمل ميآورد .
همچنين خطر ديگر اين مكتب اين است كه مزاياي استراتژيك با انحصار سازماني
برابر فرض ميشوند . اين مكتب و ايده هاي آن براي دوره هاي خاص عمر سازماني
مناسب است و معمولاً مهمترين مشكل در اين مكتب مقاومت در مقابل تغيير است
كه نياز به انتخاب راه حلهاي مناسب دارد.
در مكتب محيطي ، پيش فرض هاي موجود حاكي از آن است كه محيط به
عنوان مجموعه اي از نيروهاي تأثير گذار در فرايند تدوين استراتژي است
كه مديران در اين راستا از محيط تبعيت مي كنند.
در اين مكتب رهبري عنصري منفعل و خنثي به شمار رفته و نميتواند نقشي
در سازگاري و محيط ايفا كند. همچنين در اين مكتب، هنگامي كه با منابع
بسيار كمياب و رقابت خصمانه مواجه ميشوند، احتمال نابودي سازمانها بيشتر است.
مكتب محيطي بسياري از ايده هاي خود را از نظريه اقتضائي و ديدگاه بومشناسي جمعيتي گرفته است.