فصل اول : تاريخچه آزمونها
فصل دوم : ويژگيهاي آزمونها
فصل سوم : اجرا و نمره گذاري آزمونها
فصل چهارم : بيان نتايج آزمونها
فصل پنجم : طبقه بندي آزمونها
فصل ششم : آزمونهاي هوش
فصل هفتم : آزمونهاي استعداد
فصل هشتم : آزمونهاي شخصيت
آزمون سازي درروانشناسي سابقه اي نسبتاَ طولاني دارد. جيمز مك كين كتل(روانشناس آمريكايي) در سال ۱۸۹۰ كلمه تست (آزمون) را براي اولين بار به كار برد ، و آلفرد بينه نيز اولين آزمون رواني را (كه آزمون هوش بود) در سال ۱۹۰۵ ارائه داد.
تاريخچه آزمون سازي
گالتون در سال ١٨٨٤ ويژگيهاي خاصي،از جمله دقت،توان عضلاني و زمان واكنش را اندازه گيري مي كرد و با استفاده از جدولهاي درصدي مي توانست توانايي فرد را با گروه وي مقايسه كند. وي پيشگام استفاده از فنون آماري در تحليل ويژگيهاي فردي ، و توسعه آزمونهاي رواني است.
جيمز مك كين كتل ،با تهيه آزمونهايي كه توانايي ساده اي را اندازه گيري مي كردند ،به توسعه آزمون سازي و همچنين كاربرد آسان و همگاني آزمونهاي رواني كمك كرد.
عيب آزمونهاي كتل ،فقدان نورم (يا هنجار) بود.بنابراين ،با اجراي آزمونهاي وي ،محقق نمي توانست در مورد وضعيت آزمودني نسبت به گروه اش نظر دهد.