حسابداری

تحقیق چشم‌ انداز اقتصاد ايران

دانلود تحقیق با موضوع چشم‌انداز اقتصاد ايران،
در قالب word و در 22 صفحه، قابل ویرایش.

بخشی از متن تحقیق:

سه مسئله حياتي براي آينده ايران
1- تمايل به شخص محوري در تخصيص منابع
يكي
از آن مسائل گرايش غيرمتعارف رويكرد شخص‌محور در تنظيم لايحة بودجه است.
اين مسئله از منظر اقتصاد سياسي بسيار حائز اهميت است و اميدوارم دوستان به
اندازة اهميتش به آن توجه كنند. چرا كه از جنبه نظري نهادگرايان اهميت
مراجعه به تاريخ را صرفاً از اين ناحيه نمي‌دانند كه مي‌توانيم به تاريخ
مراجعه كنيم و درس‌هايي از آن براي آينده بگيريم از نظر آنها اهميت تاريخ
بيشتر از اين ناحيه است كه در هر دورة تاريخي وقتي انتخاب‌هايي صورت
مي‌گيرد اين انتخاب‌ها گسترة انتخاب‌هاي آتي جامعه را تحت تأثير قرار
مي‌دهد و آنها را محدود مي‌كند.
به عبارت ديگر، انتخاب‌هاي امروزي ما
به شدت روي انتخاب‌هاي آتي تأثير مي‌گذارد و از اين زاويه نهادگراها
معتقدند از هيچ پديدة‌تاريخي مهمي سهل‌انگارانه عبور نكنيم. براساس آنچه در
لايحة بودجه 1387 توسط دولت ارائه شده تقريباً 45 درصد كل منابع بودجة
عمومي كشور در اختيار جناب رئيس جمهور، معاونان برنامه‌ريزي و علمي فناوري
ايشان و تعداد اندكي از وزرا قرار گرفته بود اين يك مسئله تاريخي بسيار مهم
است. دوستان مي‌دانند مجلس در اين مورد تعديل‌هاي جدي اعمال كرد و اين
نسبت را تا حدود زيادي تغيير داد. اما از آنجا كه لايحة بودجة كشور بيش از
هر چيز از اين زاويه حائز اهميت است كه بيان‌كنندة نسبتاً شفاف تمايلات
دولت مي‌باشد و طبيعتاً دولت تا آنجا كه امكان دارد تلاش مي‌كند كه اين
تمايلات را با ظرفيت‌هايي كه به لحاظ قانوني در اختيار دارد به اجرا
درآورد. نفس به وجود آمدن چنين تمايلي براي تمركز تصميم‌گيري‌ها و تخصيص
منابع حائز اهميت است و قطعاً آثار مهمي براي آينده كشور دارد.
براساس
مفاد لايحة بودجه 87 نهاد رياست جمهوري به تنهايي 6 درصد از كل منابع بودجة
عمومي، معاونت برنامه‌ريزي 4 درصد، معاونت علمي و فناوري 7 درصد و در
مجموع 17 درصد از كل منابع بودجة عمومي به طور مستقيم قابل تصميم‌گيري توسط
اين سه فرد است و از آنجا كه سهم رديف‌هاي متفرقه اعم از هزينه‌اي و تملك
دارايي‌هاي سرمايه‌اي هم به طور متوسط حدود 28 درصد بوده در مجموع امكان
تصميم‌گيري در گستره‌اي محدود توسط اشخاص دربارة 45 درصد از كل منابع بودجة
عمومي پيش‌بيني شده بود. ضمن آن كه تجميع رديف‌ها ذيل 39 رديف نيز در
راستاي همين رويكرد قابل تحليل است …
 
دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق چشم‌ انداز اقتصاد ايران”

حسابداری

تحقیق چشم‌ انداز اقتصادی ایران

دانلود تحقیق با موضوع چشم‌ انداز اقتصادی ایران،
در قالب word و در 13 صفحه، قابل ویرایش.

بخشی از متن تحقیق:

به هرحال آن چه که در شبکه کنونی اقتصادی کشور هست که اگر ما از اول جنگ
تا الان را بررسی کنیم، باید ببینیم چقدر از هدف ها و اصول پایه ای قانون
اساسی اجرا شده. نقدهای زیادی وجود دارد. بعضی ها ناجوانمردانه، بعضی ها
نیمه منصفانه بعضی ها هم تلاش کردند منصفانه بگویند. اول این که از اول
انقلاب تا الان که بررسی می کنیم می بینیم عدالت اجتماعی در ایران دچار
اختلال شده و در خیلی از جاها تحقق پیدا نکرده…
من در ابتدا علاقه
مند بودم که بحثی تحت عنوان مبانی نظری یا مبانی تئوریک عدالت مطرح در دنیا
پیرامون تئوریهای اقتصادی – بخصوص اقتصاد توسعه – داشته باشیم. در مورد
مبانی نظری به صورت فشرده ای اشاره می کنم. بعد از جنگ دوم جهانی یعنی از
1950، به تعبیری شکوفایی شاخه تخصصی از علم اقتصاد به اسم اقتصاد توسه مطرح
بود. مقطعی در تاریخ جهان صورت گرفت که دو قطب غرب و شرق روبروی هم
قرارگرفت.
یکی از الگوهای سوسیالیستی و کمونیستی را تحت عنوان الگوهای
مطلوب و برتر، برای رسیدن به هدف مطلوب خودشان – که فرآیند توسه عمومی شان
بود- معرفی می‌گردند. وضعیت مطلوب، هدف استراتژیک یک فرایند توسعه است، که
خود این مطلوب از جامعه ای به جامعه دیگر تعریفی متفاوت دارد. و در فرایند
بهبود، یکسری الگوهای سوسیالیستی حاکم بود و یکسری الگوهای سرمایه داری.
هردوی این الگوها، می خواستند، کشورهای در حال توسعه یا اصلاحاً کم توسعه
یافته را در حیطه مدار نظری خودشان و شیوه های عملی خودشان قرار بدهند.
بنابراین یکی از مقوله هایی که خیلی روی آن بحث شده بود، بحث عدالت بود. از
این رو ما در تئوری ها و نظریات مطروحه و تبین شده در 5 قرن گذشته، مباحث
اقتصاد را، مباحث عدالت را، یکی از مباحث بغرنج می بینیم. آن چه که در این
فرآیند مهم است این است که هردوی این الگو ها تلاششان این است كه بهبود سطح
زندگی یا ارتقاء سطح رفاه را در جامعه‌ی خودشان بالا ببرند و در وضع مطلوب
یك شاخص‌هایی برای خودشان تعیین می کنند. که جهت گیری هردو الگو بستگی
داشت به تکاملی که این کشورها داشتند. شاخص الگوهای غربی که در کشورهای
جهان سوم بیشتر مسلط شد، این بود که باید سطح تولید کالا و خدمات در ابتدا
افزایش پیدا کند. یعنی تولید ثروت و درآمد، به عنوان یک هدف استراتژیک قرار
گیرد که این افزایش تولید ثروت و درآمد – که بعداً تحقق اهداف بعدی از
جمله عدالت را در بردارد- مفهومش این بود که تولید ناخالص ملی افزایش پیدا
کند که این افزایش تولید کالا و خدمات را اگر ارزش پولی برایش بگذارند همان
درآمد ملی می شود. خوب این جهت گیری به ظاهر منطقی هم است، همه‌ی تلاش
دولتمردان و برنامه ریزان این است که سطح تولید کالا و خدمات بخش های مختلف
اقتصادی را افزایش دهند. متعاقباً با افزایش تولید درآمد و ثروت معتقد
بودند که رفاه عمومی ارتقاء پیدا می کند. و شاخصی را تحت عنوان تقسیم این
درآمد ملی به جمعیت، یک شاخص سوری به نام درآمد سرانه مطرح می کنند.
بنابراین اگر درآمد سرانه یک کشور بالارود، معتقد بودند که به سمت افزایش
سطح رفاه منجر می شود. از این رو تجربه ی دهه های 1950و1960وحتی تا اوایل
دهه 1970نشان داد كه این جهت گیری ها برای تحقق عدالت، از طریق افزایش سطح
رفاه عمومی در عمل ناکام بود. یعنی در خیلی از کشورها علی رغم این که تولید
و درآمد بالا رفت، ولی بهبود عمومی و رفاه عمومی حاصل نشد. خوب پاسخش خیلی
ساده است و به سرعت می شود به آن رسید. درست است ثروت و درآمد تولید شده
است، ولی این به طور مناسب در سطح جامعه توزیع نشده، یعنی اکثریت مردم از
منافع حاصل از رشد اقتصادی و تولید درآمد و ثروت در یک جامعه کم بهره یا بی
بهره بودند. مثلاً 20درصد جمعیت چیزی حدود 80درصد ثروت و درآمد را متوجه
خودشان کرده بودند و این پدیده ای است که الان هم در ارزیابی ها در سطح
جهانی مشهود است. مفهوم این، توزیع وگسترش خط فقر است و اختلافات طبقاتی.
بنابراین این تئوری ها که تحت عنوان رشد اقتصادی مطرح بود و با شعار عدالت
اجتماعی هم مطرح شد، در عمل در دل خودش ضدعدالت عمل می کرد. این مشکل در
سازمان ملل مورد مداوعه و بررسی و بحث های مختلف قرار گرفت. سازمان های
زیربنای سازمان ملل مثل«آپنیتاد» و سایر سازمان ها که به نحوی فرآیند توسعه
را در کشورها بررسی می کردند، این موضوع را مورد نقد و بررسی قراردادند و
حرفشان این بود که جهت گیری، جهت گیری درستی نیست ولذا بحث رشد اقتصادی
خودش را دردهه1970به بعد به توسعه اقتصادی تغییر داد. مفهوم توسعه فراتر از
رشد بود، یعنی در بردارنده رشد. ضمن این که رشد تغییرات کمی بود، شاخص های
عددی بالامی رفت، توسعه یعنی هم تغییرات کمی و هم کیفی، یعنی تغییرات کمی و
کیفی را تلفیقاً می گویندتوسعه. بعداً سازمان ملل با 73 شاخص سعی کرد آن
را تبیین بکند و درجه توسعه یافتگی را تعیین بکند. مثلاً شاخص های اجتماعی
تعیین کرد، شاخص های بهداشتی تعیین کرد، افزایش متوسط عمر،امید به زندگی،
میزان مرگ و میر، میزان سرانه پروتئین، کالری و… در نهادهای اجتماعی
میزان مشارکت مردم در عرصه های سیاست داخلی و خارجی، عرصه هایی که در حقیقت
به منافع آن ها بر می گردد. درصد باسوادها، سرانه پزشک، میزان درصد انرژی
مصرف شده دریک کشور، این ها را مجموعه ای از شاخص ها قرارداد، تحت عنوان
توسعه. باز هم آن اختلالات در این شاخص ها دیده شد …
 
دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق چشم‌ انداز اقتصادی ایران”