در قالب word و در 43 صفحه، قابل ویرایش.
طبيعي، زمان يخبندان ها، موسم يارگيري پرندگان و ديگر جانوران، انسان
نخستين را متوجه بازگشت فصل ها، دگرگوني طبيعت و از اين راه، سنجش و تقويم
زمان مي كرد.
روزگاران، آغاز سال را با دگرگوني طبيعت يكي مي دانستند، از اينرو، سال نو
را، از نخستين روزهاي: بهار، پاييز و زمستان حساب مي كردند و براي اين
روزها ويژگي مي دادند.
سرد زندگي مي كردند و از اينرو ده ماه سرما و دو ماه گرما داشتند. در
دوران هخامنشي نيز، سال ايراني به دو فصل بلند گرما و سرما بخش مي شد. فصل
تابستان هفت ماه و فصل زمستان پنج ماه و پنج روز بود. در اين دوره، در آغاز
هر يك از دو فصل بزرگ جشني برپا مي شد. نخستين جشن، در آغاز بهار و زمان
نوزايي طبيعت برپا مي شد و ديگري در آغاز پاييز كه فصل خوشه چيني و روي
آوري طبيعت به سرما و يخبندان بود. براي اين دو فصل، نمادي هم داشتند: شير ،
نماد تابستان و گاو نشانة زمستان بود. اين دو نماد (شير و گاو) در
سنگنگاره هاي تخت جمشيد، در حال ستيز با يكديگر نقر شده اند. اين ستيز
نشانة روند طبيعت و پيروزي شير برگاو علامت دگرگوني طبيعت به سوي تابستان
است. آيين قرباني گاو هم كه در مهرآييني وجود دارد و در نقش هاي ميترايي
ديده مي شود، از همين اعتقاد سرچشمه مي گيرد .
نوروز ريشه در افسانه
دارد و گرچه آن را در استوره هاي ايراني به جمشيد نسبت مي دهند، ولي اين
جشن پيشينة بسيار كهن دارد و در اصل، جشن كشاورزان و چوپانان و مردم عادي
بوده است كه دگرگوني طبيعت آنان را به شادماني و جشن وا مي داشت …
2019-09-14 11:55:07