بخشی از متن:
عکاسی: انديشه انتقادي در باب عكاسي در سدهي
بيستم، بحثهايي در قبال قبول عكاسي به عنوان يك شكل هنري
درابتداي اين قرن، آثاري در بارة تأثير عكاسي بر رسانههاي هنري
قديميتر، تحول تاريخ اين رسانه و آثار اخر نويسندگان و در راستاي
ارائهي نظريهي در باره اين راسانه را در بر ميگيرد.
بسياري از
آثار متأخر در زمينة عكاسي معطوف به جريانهاي گوناگون انديشهي
پسيمدرن در راستاي شالودهشكنيمدرنيسم در هنر است.
در نظر
نويسندگان و هنرمنداني كه اين آثار اخير را عرضه كردهاند، پسي
مدرنيسم را بحراني در فرآيند بازنمايي غربتعريف كرد و عكاسي نقش
بسيار مهمي ر در آن ايفا كرده است.
بسياري از نظريهپردازان مطرح
حوزهي عكاسي را به خاطر سرشت بينا رشتهايياش مورد توجه قرار
ميدهند. شايد تنها خصلت غالب اين رسانه انعطافپذيرياش باشد. اين
نكته با كاربردهاي گوناگون اين رسانه در عرصة فرهنگروشن ميشود.
كاربردهايي كه تنها بخش اندكي از آنها وجهي هنري دارند.
نخستين
تاريخ جامع عكاسي بو مونت نيوهال بود. به عنوان كاتالوگ نمايشگاهي
در «موزه هنر مدرن» با نام «عكاسي: 1937-1839» نوشته بود، نقش بسيار
مهمي در مورد پذيرش قرارگرفتن عكاسي به عنوان يك شكل هنري مشروع
ايفاكرد.
در اوايل سده بيستم، شكافي ميان دو گونه عكاسي در
آمريكا پديد آمد؛ گونهيي كه از خصلت اجتماعي اين رسانه
بهرهميگرفت و گونهئي كه با برداشت نابگرايانهي عكاسي «هنري»
همخوان بود.
اين شكاف موجود ميان عكاسي هنري و عكاسي مستند رويارويي دو اسطورهي عاميانه يكي نمادگرا و ديگريواقعگراست.
در
كار نابگرايان، از آن جا كه هنر بيان حقيقت دروني به شمار ميرود
عكاسي يك نهان بين است. اما در عكاسيمستند عكاس يك شاهد و عكس
گزارشي از حقيقت تجربي است.
در اروپا عكاسان اجتماعي، كارشان را
بر پايهي واقع گرايي طبقاتي استوار كرده بودند. والتر بنيامين از
نخستيننظريهپردازاني بود كه در بستري سياسي در باره عكاسي دست به
قلم برد.او تأثير تكنولوژي بر شاخههاي مختلف هنررا مورد توجه قرار
داده است. با تكثير مكانيكي كه به واسطة عكاسي امكانپذير شد اقتدار
اثر هنري، يا به تعبير بنيامين«هاله»ي بيهمتاي آن از بين ميرود.
حال انبوه نسخههاي بدل جاي نسخهي اصل را ميگيرد. يكي از
عميقترين عواقب تكثير مكانيكي براي هنر كه بنيامين در مقابله خود
به آن پرداخته رسيدن به اين تصور ميباشد كه هنر ديگر مبتنيبر
آئين نبوده، بلكه بر پايهي سياست استوار شده است. اساس اين تصور
را كاهش فاصلهي موجود ميان بيننده و اثرهنري تشكيل ميداد. با
افزايش دسترسپذيري اثر هنري، ارزش آئيني آن كاهش مييابد.
برچسب: تحقیق پیرامون هنر عکاسی
تحقيق جايگاه ديدن و فرآيند بينايي در هنر عكاسي
بخشي از متن:
دستگاه بينايي: نور از طريق قرنيه شفاف وارد
چشم ميشود. مقدار نوري كه وارد چشم ميشود، تابع قطر مردمك است،
سپسعدسي، نور را برروي سطح حساس به نام شبكيه متمركز ميسازد عدسي
چشم تقريباً همانند عدسي دوربين كارميكند. قسمتهاي اصلي چشم انسان
در (تصوير 1-1) مشخص شده است.
انقباض و انبساط مردمك بوسيله
دستگاه عصبي خودمختار تنظيم ميشود. بخش پاراسمپاتيك تغييراتاندازه
مردمك را بر حسب تغييرات ميزان روشنايي كنترل ميكند. (همانند
ديافراگم دوربين عكاسي) بخش سمپاتيكنيز اندازه مردمك را كنترل
ميكند، و در شرايط هيجاني شديد، چه خوشايند يا ناخوشايند، موجب باز
شدن مردمكميشود. حتي تحريكات هيجاني خفيف نيز، اندازه مردمك را
به گونهاي منظم تغيير ميدهد. (تصوير 2-1) شبكه سطحي كه درقسمت
عقب چشم قرار گرفته، در برابر نور حساس است، و سه لايه اصلي دارد:
الف: ميلهها و مخروطها:
ياختههايي هستند حساس در برابر نور (گيرندههاي نور) كه انرژي نوراني را به علامتهاي عصبي تبديل ميكنند.
ب: ياختههاي دوقطبي:
اين ياختهها با ميلهها و مخروطها در ارتباطند.
ج: ياختههاي عقدهاي:
رشتههاي
آنها عصب بينايي را تشيل ميدهد. (تصوير 3-1) عجيب است كه
ميلهها و مخروطها لايه پشتي شبكيه را تشكيلميدهند. امواج نور نه
تنها بايد از عدسي و مايعاتي كه كره چشم را پر ميكنند. كه هيچكدام
وسايل مناسبي براي انتقالنور نيستند – ، بگذرند، بلكه بايد از شبكه
رگهاي خون و ياختههاي عقدهاي نيز كه در داخل چشم قرار دارند، عبور
كنند تا بهگيرندههاي نوري برسند، (جهت پيكانها در (تصوير3-1 )
نشانگر جهت نور است). اگر به يك زمينه همگون، مانند آسمان آبي،
خيرهشويد، ميتوانيد حركت خون را در داخل رگهاي خوني شبكيه كه در
جلو ميلهها و مخروطها قرار دارند، ببينيد. ديوارهرگهاي خوني به صورت
يك جفت خط باريك در پيرامون مركز ديد چشم به چشم ميخورد، و نيز
اشياء پولك ماننديرا ميبينيد كه به نظر ميرسد بين اين خطوط باريك
در حركت هستند، اينها همان گلبولهاي قرمز خون هستند، كه دررگها
شناورند.
فهرست مطالب:
مقدمه
فصل اول: دستگاه بينايي
فصل دوم: ژاك لكان
1-2- لحظة رويت چگونگي ديدن از ديدگاه ژاك لكان
2-2- چشم- روشنايي
فصل سوم: رولان بارت
1-3- رويت در عكاسي از ديدگاه رولان بارت
فصل چهارم: ديدن در عكاسي
1-4- خواستگاه عكاسي
2-4- ديدن و مشاهده عكاس – هنرمند
فصل پنجم: زيبايي شناسي در عكاسي
1-5- گزينش كادر
2-5- نحوة ارائه عكس
3-5- نگاه و معنا
فهرست منابع و مأخذ