تاریخ

تحقيق از انقراض حكومت ساساني تا پايان قرن سوم هجري

چنانكه ميدانيم زبان رسمي و ادبي ايران در دوره ساساني لهجه پهلوي جنوبي يا
پهلوي پارسي بود. اين لهجه در دربار و ادارات دولتي و حوزه روحاني زرتشتي
چون يك زبان رسمي عمومي بكار ميرفت و در همان حال زبان و ادب سرياني هم در
كليساهاي نسطوري ايران كه در اواخر عهد ساساني تا برخي از شهرهاي
ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.
پيداست كه با حمله عرب
و بر افتادن دولت ساسانيان برسميت و عموميت لهجه پهلوي لطمه‏اي سخت خورد
ليكن بهيچ روي نميتوان پايان حيات ادبي آن لهجه را مقارن با اين حادثه بزرگ
تاريخي دانست چه از اين پس تا ديرگاه هنوز لهجه پهلوي در شمار لهجات زنده و
داراي آثار متعدد پهلوي و تاريخي و ديني بوده و حتي بايد گفت غالب كتبي كه
اكنون بخط و لهجه پهلوي در دست داريم متعلق ببعد از دوره ساساني است.
تا
قسمتي از قرن سوم هجري كتابهاي معتبري بخط و زبان پهلوي تأليف شده و تا
حدود قرن پنجم هجري رواياتي راجع بآشنايي برخي از ايرانيان با ادبيات اين
لهجه در دست است و مثلاً منظومه ويس و رامين كه در اواسط قرن پنجم هجري
بنظم درآمده مستقيماً از پهلوي بشعر فارسي ترجمه شده و حتي در قرن هفتم
«زرتشت بهرام پژدو» ارداويرفنامه پهلوي را بنظم فارسي درآورد.
در سه
چهار قرن اول هجري بسياري از كتب پهلوي در مسائل مختلف از قبيل منطق، طب،
تاريخ، نجوم، رياضيات، داستانهاي ملي، قصص و روايات و نظاير آنها بزبان
عربي ترجمه شد و از آنجمله است: كليله و دمنه، آيين نامه، خداينامه، زيج
شهريار، ترجمه پهلوي منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همين
اوان كتبي مانند دينكرت، بندهشن، شايست نشايست،ارداويرافنامنه، گجستك
ابالش، يوشت فريان، اندرز بزرگمهر بختكان، ماديگان شترنگ، شكند گمانيك و
يچار و امثال آنها بزبان پهلوي نگاشته شد كه بسياري مطالب مربوط بايران پيش
از اسلام و آيين و روايات مزديسنا و داستانهاي ملي در آنها محفوظ مانده
است. مؤلفان اين كتب غالباً از روحانيون زرتشتي بوده و باين سبب از تاريخ و
روايات ملي و ديني ايران قديم اطلاعات كافي داشته‏اند. از اين گذشته در
تمام ديوانهاي حكام عرب در عراق و ايران و ماوراءالنهر تا مدتي از خط و
لهجه پهلوي استفاده ميشده است.
با همه اين احوال پيداست كه غلبه عرب و
رواج زبان ديني و سياسي عربي بتدريج از رواج و انتشار لهجه پهلوي ميكاست تا
آنجا كه پس از چند قرن فراموش شد و جاي خود را بلهجات ديگر ايراني داد.
خط
پهلوي هم بر اثر صعوبت بسيار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گرديد و بجاي
آن خط عربي معمول شد كه با همه نقصهايي كه براي فارسي زبانان داشت و با همه
نارسايي بمراتب از خط پهلوي آسانتر است.
بهمان نسبت كه لهجه پهلوي
رسميت و رواج خود را از دست ميداد زبان عربي در مراكز سياسي و ديني نفوذ
مي‏يافت و برخي از ايرانيان در فراگرفتن و تدوين قواعد آن كوشش ميكردند اما
هيچگاه زبان عربي مانند يك زبان عمومي در ايران رائج نبود و بهيچ روي بر
لهجات عمومي و ادب ايراني شكستي وارد نياورد و عبارت ديگر از ميان همه ملل
مطيع عرب تنها ملتي كه زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبي محروم
نماند ملت ايرانست.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق از انقراض حكومت ساساني تا پايان قرن سوم هجري”

2019-09-29 17:46:23

تاریخ

تحقيق تاریخ بلوچستان و مدعیان سلطنت طلبان

دوستان بلوچ جدایی خواه در بحثهای شان پیوسته بر ستمگری فارسها بر بلوچها
سخن میرانند و تاریخ جعل میکنند و اینکه رضاشاه نام ایران را بر کشور نهاده
است
ما بشر امروز، زور که بزنیم از هفت هزار سال پیش بیشتر تاریخ
نداریم. بقیه اش غار نشینی و زندگی وحشی ها بوده است. فکر ده هزار سال دیگر
را کرده اید؟ پنجاه هزار سال آینده چی؟ آیا آن هنگام هم هنوز جنگ فارس و
بلوچ در میان است؟ یا خیال میکنید که هنوز در ایران فقط ایرانی ها زندگی
میکنند؟
«باحمایت سردار ھای بلوچ نادرشاہ میرمحبت خان را بہ عنوان خان
کلات تعیین نمود و بہ او خلعت ھای فاخرہ بخشید و بنا بہ خواست او میرکمال
خان اھلتاززئی، سردار بنگلزئی، علی دربان و مھرعلی بہ اتفاق میراھلتازخان
دستگیر شدہ و در قندھار زیر نظر قرار گرفتند ـ میرمحبت خان چندروزی در
دربار نادری ماند ـ نادرشاہ نھایت رضایت را اظھار نمود و با دادن پانصد
سوار بہ سرپرستی سپھسالار لطف علی ایرانی آنھا را برای رفتن بہ کلات مرخص
نمود ـ با رسیدن لطف علی ایرانی بہ کلات او با شکوہ و جلال میرمحبت خان را
بر تخت نشاند ـ در تاریخ بلوچھا این روز یکی از شومترین روزھا بود زیرا زور
و فشار بار یک حکومت خارجی برای ھمیشہ بر دوش بلوچھای آزادمنش گذاشتہ شد»
تاریخ بلوجستان نویسندہ: میرگل خان نصیر ، مترجم: ملک بلوچ
برای آنکه
سخنی از حقیقت و منطق برخوردار باشد، نیازی نیست که نویسنده رنج کشیده باشد
و یا کمونیست باشد. اگر یک سلطنت طلب هم بگوید ماست سفید است باید پذیرفت.
من از این رو روی سلطنت طلبی ام تاکید میکنم که مچ آنها که منطق سرشان نمی
شود را بگیرم و این افراد تنها هم میهن بلوچ من آقای مکرانی را شامل نمی
شود بلکه بسیاری دیگر از ایرانیان جمهوریخواه از چپ تا راست را شامل میشود
که با «چوب» سلطنت طلبی همه سخنان مخالف شان را رد میکنند. همینکه اعتقاد
به نظام سلطنتی دارید حرف تان که میگویید ماست سفید است را نباید پذیرفت.
اینچنین بحث سیاسی کردن بسیار بچه گانه است. یا آنجا که میگوید تو چون
سلطنت طلب هستی و در کاخ خودت نشستی درد مرا نمی فهمی. این نوع «استدلال»
چیزی بجز کم آوردن نیست. اینها چون پاسخی برای حرف حق ندارند به ایل و تبار
نویسنده می تازند. حال خود کسانی که در مقالات شان سلطنت طلبی مرا بعنوان
عاملی برای رد نظریاتم آورده ام به شهادت می گیرم که آیا اعتقاد به اینکه
مردم ایران باید این حق را داشته باشند که بین سلطنت و جمهوری یکی را
انتخاب کنند سلطنت طلبی است؟ اگر من عقیده داشته باشم که نظام پادشاهی، نه
این که به زور خود را تحمیل کند بلکه با آرای مردم روی کار بیاید، در کشور
ایران برای کارکرد سیاست بهترین انتخاب است سلطنت طلبی به معنای سلب حقوق
انسانها است؟ اگر اینچنین است که باید گفت در دنیا هرآنکه به دموکراسی
اعتقاد دارد سلطنت طلب است چرا که آنچه را که من طرح میکنم تنها در چارچوب
دمکراسی مطرح میکنم. در عین حال این را هم باید پذیرفت که صرف بلوچ بودن،
جمهوری خواه بودن و یا سوسیالیست بودن دال بر دموکرات بودن نیست. از اصل
بحث دور نیافتیم.
دوستان بلوچ جدایی خواه در بحثهای شان پیوسته بر
ستمگری فارسها بر بلوچها سخن میرانند و تاریخ جعل میکنند و اینکه رضاشاه
نام ایران را بر کشور نهاده است و غیره. برای بحث و گفتگو طرفین باید در
مورد یک سری پیش فرض ها با هم توافق داشته باشند. مثلا هر دو طرف بپذیرند
که ماست سفید و دو ضربدر دو میشود چهار. اگر بر سر این موضوع اختلاف عقیده
باشد بحث اصولا بی مورد است. اینچنین است در مورد آنچه که بلوچهای جدایی
طلب مطرح میکنند. ما با کسانی که میگویند ایرانی وجود نداشته و رضاشاه این
نام را بوجود آورده اصلا بحثی نداریم. اما میتوانیم با کسانی که منطق و
تاریخ میشناسند و بحث را منطقی و سیاسی مطرح میکنند بحث کنیم. مثلا کسانی
که خیلی منطقی و در چارچوب دمکراسی چنین طرح مبحث میکنند؛
«ما نیز
تاریخ را ارج می نهیم و آنچه را که جهانیان پذیرفته اند می پذیریم که ایران
تاریخ 2500 ساله دارد. ما نیز می پذیریم که بلوچستان هرگز دچار ستم مضاعف و
یا ستم ملی نبوده و تمامی مردم ایران حتا ساکنان تهران نیز در طول تاریخ
آنچنان که در تمام نقاط جهان مرسوم وبوده مورد ستم خان و بزرگ و رئیس حکومت
و یا رئیس ایل بوده اند. اصلا اینها به کنار، اصلا فرض را بر این بگذاریم
که بلوچستان گل سر سبد هم بوده و نه تنها ستمی بر آن نمی رفته بلکه خیلی هم
از بقیه بیشتر به بلوچستان میرسیدند. اینها را می پذیریم. حال نامش را
میخواهید بی وفایی بگذارید، نامردی بگذارید، خیانت بگذارید یا هرچه که دوست
دارید، این حق بشری و دموکراتیک ماست که به هر دلیلی که به خودمان مربوط
است امروز بخواهیم از شما جدا شویم. ما نمی خواهیم در چارچوب کشور بزرگ و
سرفراز ایران زندگی کنیم بلکه کشور مستقل خود را میخواهیم. این هم که کپر
نشین خواهیم ماند یا ثروتمند خواهیم شد هم مساله داخلی ماست و به شما
مربوطی نیست. بهرحال نه پول نفت شما را میخواهیم و نه امتیازات بودن در
چارچوب کشور ایران را. ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان».

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق تاریخ بلوچستان و مدعیان سلطنت طلبان”

2019-09-27 18:05:06

تاریخ

تحقيق چگونگيِ تشكيل ارتش نوين ملّي در ايران

چكيده:
ايران به عنوان يكي از كهن ترين امپراتوري هاي جهان هميشه داراي
ارتشي نيرومند و مجهز بوده است. شكل و ساختار ارتش ايران در طول قرن ها
همواره تغيير كرده و متناسب با شكل حكومت ها ، سازمان بندي و كارآييِ آن
متحول شده است. اما بدنة ارتش تا زمان روي كارآمدن رضاشاه پهلوي هميشه
داراي ويژگي هاي خاصي بوده است كه عمدتاً به شرايط سياسي، اجتماعي ايران
مربوط مي شود.
براي مثال ، ايلات و عشاير در طول تاريخ همواره مهم ترين
تأمين كننده هاي نيروهاي نظامي ايران بوده اند و اغلب حكومت ها نيز از
ميان همين ايلات و عشاير برخاسته اند. اما به دنبال تغييراتي كه پس از نهضت
مشروطيت ايران در ساختار سياسي , اجتماعي و اقتصادي ايران به وجود آمد ،
لزوم تغيير در ساخت ارتش نيز احساس شد و عده اي از افسران ناسيوناليست
ايراني براي تدارك ارتشي به سبك جديد كوشيدند. اوضاع سياسي جهان به خصوص پس
از جنگ جهاني اول و لزوم تأسيس دولت مركزي نيرومند در ايران، وجود ارتشي
نيرومند را ضروري مي ساخت و به دنبال آن براي اولين بار « ارتش ملي» در
ايران پديد آمد. عناويني كه در اين مقاله مورد توجه قرار خواهد گرفت ،
عبارتند از:
– تاريخچة ارتش در ايران: ماد ، هخامنشي ، ساساني ، صفوي و قاجار (به طور خلاصه)
– اوضاع سياسي ، اجتماعي و اقتصادي ايران در آستانة جنگ جهاني اول (به طور خلاصه)
– لزوم شكل گيريِ دولت قوي و متمركز ملي در ايران
– چگونگي تشكيل ارتش نوين ملي ايران
– ريخت شناسي ارتش نوين ملي و بيان امتيازات و كاستي هاي آن.
مناسبات ايران و تركيه و شيروان و داغستان در اواخر
سدة شانزدهم ميلادي
شاهين فاضل و فرح حسينوا
اعضاي هيئت علمي انستيتوي تاريخ آكادمي علوم آذربايجان

چكيده :
1-
تاريخ ايران و تركيه در آثار متعدد مورخان از آن جمله در كتب تواريخ
اسكندر منشي تركمان, قاضي احمد قمي, مصطفي عالي افندي, مصطفي سلانيكي,
ابراهيم پچوي و … منعكس گرديده و پژوهشگران از اين آثار پرقيمت كم و بيش
استفاده نموده اند، ولي ما يك كتاب تاريخيِ خيلي پرارزش نيز در دست داريم
كه متأسفانه محققان از آن بهره مند نبوده اند. زيرا اين كتاب تا به حال به
چاپ نرسيده و نسخة خطي آن در كتابخانة دانشگاه استانبول محفوظ مي باشد. نام
كتاب ذكر شده « ظفرنامة سلطان مراد ثالث » است كه از طرف ابراهيم رحيم
زاده، مورخ عثماني تأليف گرديده است.
2- ناگفته نماند كه در اواسط عصر
شانزدهم ميلادي، امپراطوري عثماني در كشورهاي متعدد كرة زمين حاكميت خود را
توسعه داده بود و براي اشغال سواحل درياي خزر تلاش مي نمود از راه
هاي تجاري و ترانزيتيِ قفقاز بهره برداري نمايد.
3- بنا بر معلومات
ابراهيم رحيم زاده، در تاريخ 8/9/982 هجري (23/12/1574 ميلادي) مأمورين
بلندمرتبة عثماني در ديوان سلطان مراد ثالث جمع شده، حالت و وضعيت دول
اسلامي و به اصطلاح هجوم شرق به اراضي دولت صفوي را تحت مذاكره قرار داده
بودند, ولي اجرا و انجام طرح فوق بعد از 4 سال در بهار 986 صورت گرفت.
4-
براي اجراي آن طرح، عثماني ها به كمك و ياريِ حكمران و فرمان فرمايانِ
ايالات قفقاز شمالي اميدوار بودند و به حاكمان آوارستان, قيطاق, قوموق و
تباساران نامه هايي راجع به همكاري بر ضد صفويان فرستادند. بنا بر معلومات
ابراهيم رحيم زاده، جنگي كه در نزديك شهر شماخي شيروان صورت گرفته بود (در
فصل خزان 986) امير شمخال، حاكم قيطاق و قوموق به تعداد 30 هزار دلاوران
داغستان را جمع كرده و به عثماني ها كمك رسانيده بود، ولي عثماني ها از ترس
قزلباشان بعد از پيروزي نتوانستند در شماخي بمانند و لشگرهاي خود را به
شهر دربند انتقال دادند.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق چگونگيِ تشكيل ارتش نوين ملّي در ايران”

2019-09-21 07:59:21

تاریخ

تحقيق امویان

امویان ….نود سال خلافت
امویان از دودمان‌های تاریخی اسلامی بودند.
اینان برای نخستین بار خلافت را تبدیل به سلطنت موروثی کردند. این دودمان
از قبیله قریش و از طایفه بنی‌امیه بودند.
نخستین خلیفه اموی معاویه
فرزند ابوسفیان و هند مشهور به جگرخوار به دلیل پاره کردن سینه و خوردن جگر
حمزه)بود. او در زمان عمر خلیفه دوم فرمانروای شام گشت. در زمان خلافت
عثمان که از خویشان او بود، قدرت بسیار زیادی پیدا کرد. با کشته شدن عثمان
با علی بیعت نکرد و تا علی زنده بود با او بر سر خلافت مسلمانان جنگید. پس
از کشته شدن علی در کوفه، به نبرد با حسن فرزند علی پرداخت و سرانجام خلافت
را به چنگ آورد و شهر دمشق را پایتخت خود و خاندانش ساخت. او مردی دانا و
آینده نگر بود.از او ویژگیهای خوب و بدی گفته شده؛ برای نمونه از ویژگیهای
نیکش شکیباییش بود و از بدیهایش شکمبارگی‌اش. معاویه نخستین کسی بود که
سیاست جانشینی پسر به جای پدر را در خلافت به راه انداخت.
معاویه بن ابی سفیان اولین خلیفهٔ امویان است که در سال 15 قبل از هجری متولد شد و در 60 هجری مرد.
وی
زمان ابوبکر فرماندهٔ قسمتی از سپاه بود.در زمان خلیفه گری عمر بن خطاب
حاکم شام شد،ولی پس از مدتی بنا بر دلایلی(دلایل مربوط به شکمبارگی -صحبت
هایی در مورد گرفتن وام های بلا عوض از بیت المال بدون اجازهٔ عمر-تلاش
برای نفوذ در سیستم خلافت و بر اندازی عمر به بهانهٔ (دروغین)قتل پنهانی
ابو بکر به دست عمر) از طرف عمر بن خطاب از خلافت عزل و شماتت شد.با این
وجود در زمان عثمان به حکومت شام منصوب گشت.پس از به خلافت رسیدن علی – علی
بن ابی طالب معاویه را به دلیل گرفتن مالیات های سنگین و همچنین اجبار
کردن (بعضی از مردم)به طور مخفی برای طلاق زنان زیبای خود و به عقد در
اوردن برای معاویه و بعضی مسایل دیگر به معاویه دستور داد از حکومت شام
استعفا دهد و به حکم قانونی قصاص ستم هایی را که به مردم روا داشته به گردن
نهد. مخالفت آنان دلایل زیادی داشت.معاویه فردی بود خواهان حکومت و خلیفه
گری، ولی بدین علت که تجمل گرا و خواهان ثروت و مال زیادی بود و اموال خود
را از راه گرفتن مالیات های سنگین و زیادی از مسلمانان بدست آورده بود مورد
مخالفت علی قرار گرفت.وی ابتدا با علی در صدد سازش درآمد. ولی به علت
مخالفت علی کشته شدن عثمان را بهانه قرار داده و عایشه،طلحه و زبیر بن عوام
را که بر علیه علی شورش کرده بودند را در نهان تقویت کرد.پس از آنکه جمل
با پیروزی علی پایان یافت خود تصمیم به نبرد با علی گرفت.و این امر به جنگ
صفین انجامید. پس از ۱۱۰ روز جنگ سر انجام سرداران سپاه و خود سردار علی که
در صف اول جبهه بودند به چند متری چادر فرماندهی معاویه رسیدند اما مشاور
زیرکمعاویه عمر و عاص مردم سادهٔ ان زمان را فریب دادند و سرانجام کار به
داوری گذاشته شد و عمروعاص و ابوموسی اشعری اعلام کردند(ابوموسی اشعری مرد
با ایمانی بود ولی به هر حال ایمان او به قدری نبود که بتواند در برابر
سکه‌های معاویه و زن های زیبایش مقاومت کند) معاویه خلیفه مسلمانان است.
این امر موجب شورش گروهی از سپاهیان علی شد. علی و یارانش این امر را
نپذیرفته و خلافت وی را نپذیرفتند. پس از کشته شدن علی، حسن ابن علی امام
دوم شیعیان با معاویه بر طبق شرایطی در سال 41 هجری صلح کرد.از این زمان
معاویه به طور رسمی خلیفهٔ مسلمانان گشت (در حالی که در شرایط صلح ذکر شده
بود معاویه خود را خلیفه ننامد و نیز برای خود جانشینی انتخاب نکند) ودر سن
75 سالگی در اواسط 60 هجری که سال مرگ اوست مقتدرانه خلیفه گری کرد. . از
وی ویژگی های بد وخيلي بدي گفته شده است. مثلاً از از بدیهایش شکمبارگی‌اش و
جمع اوری زنان زیبای شامی. وی کسی بود که سیاست جانشینی پسر به جای پدر را
بنیان گذاشت
صحنه مرگ معاویه:
می گویند وقتی معاویه در بستر مرگ بود وصیت کرد که یک نیمه از مال وی را به بیت المال دهند، گوئی می خواست با قیمانده را پاکیزه کند.
وضع
مزاجی معاویه در این ایم روز به روز بدتر می شد و بیماری سخت گریبان او را
گرفته بود.چنانچه حالت مرگ را کم و بیش در خود احساس میکرد و این شرایط او
را سخت نسبت به آینده یزید نگران کرده بود،و نمی دانست عاقبت کار برای او
چه خواهد شد .البته واقیت این بود که مشکل را معاویه می دید ولی یزید از
عمق آن خبر نداشت،و به همین خاطر در این روزهای آخر زندگی معاویه هم چندان
به فکر حوادثی نبودکه احتمالا’ در آینده نزدیک او را استقبال می کرد و
همچنان با سرگرمی های خود مشغول بود.حتی بنا به روایتی وقتی معاویه خواست
وصیت کند دستش به یزید نرسید و به ناچار ضحاک ابن قیس سالار نگهبان خود و
مسلم ابن عقبه را پیش خواند و گفت اکنون که یزید نیست و ممکن است پیش از آن
که او را ببینم با مرگ در آویزم، می خواهم در باره مهمی با شما وصیت کنم.
سپس رو به ضحاک میکند و نامه ای به او میدهد،و می گوید:در این نامه من با
خلافت یزید بیعت کرده و مهر نموده ام .تو این نامه را بد از مرگ من بر منبر
خواهی خواند و مردم را به آنچه گفته ام آگاه میکنی. دیگر آنکه وصیت مرا هم
درباره امر خلافت به یزید برسانید و از او بخواهید به آنچه اکنون می گویم
عمل کند.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق امویان”

2019-09-14 17:25:03

تاریخ

تحقيق بررسی فرایند رابطه ایران و آمریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از ديدگاه امام خميني (ره)

مقدمه
کشور ما تقریبا بیش از نیم قرن است که با آمریکا بیش از هر کشور
دیگری رابطه گسترده دارد . در این مدت، تحولات و سیاستهای داخلی و خارجی
ایالات متحده تاثیر به سزایی در تحولات کشور ما داشته است و دارد . البته
چگونگی این رابطه بسیار متفاوت و همواره با نوسانات زیادی همراه بوده و
روند مستمر و یک نواختی را طی نکرده است . به عبارت دیگر، قبل از انقلاب
اسلامی، با توجه به امتیازاتی که امریکایی‏ها به دست آورده بودند، حق
هرگونه مداخله در امور ایران را داشتند و نوعی رابطه دست نشاندگی و سروری
میان دو کشور به وجود آمده بود; ارتباطی که برای مردم، روشنفکران و
روحانیون تحمل ناپذیر بود . برعکس، بعد از انقلاب اسلامی، رابطه ما با
امریکا، بسیار خصمانه شد تا آنجا که به قطع روابط سیاسی بین دو کشور منجر
گردید .

منظور از رابطه وجود هرگونه ارتباط مستقیم و غیر مستقیم
بین دو کشور است که شامل روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین دو دولت
(ارتباطات بین‏المللی) و همچنین بین دو ملت (ارتباط بین‏المللی) و براساس
احترام متقابل به حق حاکمیت دو کشور می‏باشد .

طرح این بحث از دو
جهت اهمیت دارد: اولا: ایالات متحده امریکا یکی از کشورهای قدرتمند و مطرح
جهانی است و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که رقیب دیرینه امریکا بعد
از جنگ جهانی دوم بود، قدرت این کشور رو به فزونی نهاد، تا آنجا که
ابرقدرت بلامنازع جهان شد . بررسی چگونگی رابطه ایران و امریکا بعد از
فروپاشی نظام دو قطبی جهان، در بحثهای یاست‏خارجی اهمیت‏خاصی دارد; زیرا
می‏تواند به نوعی تحولات کشور تجدید نظر طلب (ایران) را، آن هم در شرایط
جدید قدرت امریکا، مورد مطالعه قرار دهد . ثانیا: از زمان تیره شدن روابط
میان ایران و امریکا بحثی بسیار جنجالی در سطوح مختلف جامعه مطرح شد مبنی
بر اینکه نحوه روابط این دو دولت در آینده باید چگونه باشد . موضوع مورد
بحث تا حدود زیادی به این پرسش پاسخ می‏دهد .

در این مقاله چگونگی
این رابطه را از منظر امام خمینی (س)، بنیان‏گذار جمهوری اسلامی و
اصلی‏ترین فرد مخالف حضور امریکا در ایران و منطقه و کسی که دست امریکا را
از ایران قطع کرد، بررسی می‏کنیم; زیرا بدون تردید، نگرش و طرز تفکر رهبر
موفق انقلاب نسبت‏به مسائل سیاسی جامعه، کمک زیادی به فهم پدیده‏های سیاسی و
اجتماعی خواهد کرد .

بدین ترتیب، محتوای اصلی این مقاله، بررسی
فرایند رابطه ایران و امریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طریق
موضع‏گیری و نحوه نگرش حضرت امام (ره) می‏باشد . در اینجا این سوال مطرح
می‏شود که آیا امکان رابطه میان ایران و امریکا وجود دارد یا خیر، اگر وجود
ندارد، چرا؟ و اگر وجود دارد تحت چه شرایطی ممکن است‏برقرار شود، این
بحث‏حکایت از سلب و ایجاب رابطه بین دو کشور دارد:

فرضیه اساسی این
است که امکان ایجاد رابطه در نظریات حضرت امام (س)، تحت‏شرایطی خاص وجود
دارد، اما فرضیه رقیب بیانگر آن است که امکان ایجاد چنین رابطه‏ای در
نظریات ایشان وجود ندارد .

حضرت امام (س) از 15 خرداد 1342 تا 14
خرداد 1368، اظهارنظرهایی درباره امریکا و نقش و جایگاه آن در ایران
داشته‏اند که می‏توان آنها را به سه بخش کلی تقسیم کرد: بخش اول، از شروع
زعامت‏حضرت امام (س) تا سرنگونی شاه; بخش دوم، از اواخر سلطنت‏شاه و بحبوحه
انقلاب اسلامی یعنی از واژگونی رژیم شاهنشاهی تا استقرار نظام جمهوری
اسلامی; و بخش سوم، از استقرار نظام جدید تا زمان رحلت ایشان .

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق بررسی فرایند رابطه ایران و آمریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از ديدگاه امام خميني (ره)”

2019-09-11 21:11:07

تاریخ

تحقيق پيدايش اولين شهر هاي تاريخ

تاریخ پیدایش شهر
نگاه اجمالی
اگر با این سوال شروع کنیم که شهر
چیست؟ بدون شک باید به تاریخ پیدایش شهر نیز توجه کنیم، زیرا تعریف شهر
بدون توجه به این که شهر در چه زمان و مکانی پدید آمده است میسر نخواهد
بود. موجب جالب توجه این است که شهرها نسبت به تاریخ زندگی بشر عمر کوتاهی
درند. اولین شهرهای جهان در5500 سال پیش پدید آمد. این دور زمانی شامل تمام
تاریخ نوشته شوده بشر می‌شود، چون ثبت وقایع با پیدایش شهر
توام بوده
است. اما در عین حال نسبت به عمر بشر در کره زمین که چیزی در حدود نیم
میلیون سال و تاریخ پیدایش هموسپینس (Homosapiens) که حدود 40000 سال است،
دوره‌ای نسبتا کوتاه می‌باشد. در هر حال برای یافتن منشا پیدایش شهر ناچار
هستیم که به تاریخ آثار باستانی رجوع کنیم. ابزار باقی مانده و ابنیه
تاریخی تا حدودی کمک می‌کنند. باد کوشش کنیم تا در این آثار تصویری از
فرهنگ انسانهای اولیه و تصویر آنها زمان و مکان پیدا کنیم.
تاریخچه پیدایش زمین
اولین
شهرهای جهان برمبنای نظر کوردن چیلد در بین النهرین حدود 300سال قبل از
میلاد مسیح پدید آمدند و شهرهایی را بوجود آوردند که بین 12000 تا 24000
نفر سکنه داشتند. بعضی ازجامعه شناسان شهر مانند راسیزمن اظهار می‌دارند که
علت پدید آمدن شهر را نمی‌دانند و بعضی دیگر معتقدند که پیدایش شهر بخشی
از تکامل اجتماعی بوده است پس از این که انسان از مرحله اقتصاد معیشتی عبور
می‌کند و کنترل محیط را بیشتر در اختیار می‌گیرد برای ساختن شهر آمادگی
پیدا می‌کنند، یعنی توانایی ساختن محیط اجتماعی پیچیده‌تری را به دست
می‌آورد.
در هر صورت برای پیدایش شهر انسان باید از مرحله ابتدایی
تنازع بقا عبور کند و وابستگی انسان به طبیعت بطور نسبتی کمتر شده ،
وابستگی اجتماعی او بیشتر می‌شود.
همان طور که قبلا ذکر شد اولین شهرهای
جهان حدود 3500 قبل از میلاد مسیح در بین النهرین در دره‌های حاصلخیز دجله
و فرات بوجود می‌آیند. شهرهایی مانند کیش ، «اور» ، «لاگاش» ، «بابل» ،
آشور ، سومر و نینوا. آنگاه در مصر باستان حدود 3100 سال قبل از میلاد مسیح
شهرهایی مانند «تبس» و «ممفیس» در کنار رودخانه نیل شکل می‌گیرند و در
حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی مانند «موهنجودارو» و «هاراپا» در
کنار رودخانه سند بوجود می‌آیند. در حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح
شهرهایی در دره زرد ساخته می‌شوند. شهرهای یونان و روم جدیدتر هستند و به
300 تا 400 سال قبل از میلاد مسیح باز می‌گردند. در نیم کره غربی در قاره
آمریکا بین 300 سال قبل از میلاد مسیح تا 300 سال بعد از میلاد در تمدن ما
یا شهرهایی بوجود می‌آیند که به دلایل نامعلوم از بین می‌روند.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق پيدايش اولين شهر هاي تاريخ”

2019-09-11 20:48:31

تاریخ

تحقيق تاريخ پوشش زنان در ايران

مقدمه:
رديابي پوشاك مردم يك سرزمين كه از آغاز چگونه بوده يا چگونه
تحول يافته،كاري در خور تحقيق و دقت است. آدمي از زماني كه از برهنگي خود
احساس شرم كرد با وسايل ممكن خود را پوشانيد. ولي براستي چگونه و با چه
وسايلي ستر عورت كردند. و اينكه پوشاك زنان اين سرزمين، پيش از آمد
آريائيهاي مهاجر چگونه بوده است نيز پر از ابهام و اشكال است. لباس به
عنوان پوششي كه سلامتي انسان به آن وابسته است، براي هر زن و مرد الزامي
است. زن حق خود آرايي و تجمل دارد ولي حق تبرج و خود نمايي، ندارد .
زنان ايران بي حجاب و بدون پوشش نبودند، بلكه در هر عهدي پوشش مخصوص به خود داشتند كه با ظهور اسلام حجاب آنها كامل گشت .

فهرست مطالب
مقدمه 1
فصل اول
پوشاك زنان در ايران باستان
زنان ايلامي
زنان آشوري
زنان ماد
زنان هخامنشي
زنان اشكاني
زنان ساساني

فصل دوم
حجاب زنان ايران باستان و تاثير آن در اسلام

فصل سوم
لزوم پوشش زن از ديدگاه اسلام و قرآن.

فصل چهارم
حجاب و پوشاك بانوان ايران از آغاز اسلام تا صفويه
زنان دوره سلجوقي
زنان دوره مغولي
زنان دوره تيموري
زنان در دوره آق قويونلوها

فصل پنجم
پوشاك زنان از عهد صفويه تا اوايل قاجار
زنان صفوي
زنان دوره افشار و زند

فصل ششم
پوشاك زنان در دوره قاجار
پوشش زنان قاجار در زمان احمد شاه

فصل هفتم
لباس محلي زنان ايراني از دوره قاجار تا زمان حاضر
زنان كرد
زنان لر
زنان سواحل درياي خزر
زنان تركمن
زنان بندري
زنان بلوچ
منابع و مآخذ 74

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق تاريخ پوشش زنان در ايران”

2019-09-11 12:00:09

تاریخ

تحقيق پيدايش جهان امروزي

پيشگفتار
عصر جديد
در آغاز قرن چهاردهم ميلادي، عصر مياني يا قرون
وسطي كه از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول كشيده بود، رو به پايان بود و
رنسانس، يكي از بزرگترين جنبش‎هاي فرهنگي تاريخ، به تدريج جايگزينش مي‎شد.
رنسانس در سال‎هاي 1300 از ايتاليا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا
انتشار يافت. به ندرت در دوره‎اي چنين كوتاه ازنظر تاريخي، رخدادهاي
متعددي به وقوع مي‎پيوندد، حال آن كه اين قرن‎ها سرشار از تغييرات اساسي و
فعاليت‎هاي بزرگ است. جهان امروز ي زاييدة همين فعاليت‎هاست، زيرا رنسانس
پايه‎هاي اقتصادي، سياسي، هنري و علمي تمدن‎هاي كنوني غرب را بنا نهاد.
ريشه‎هاي رنسانس
به
نظر كساني كه در دوران رنسانس زندگي مي‎كردند، عصر آن‎ها با قرون وسطي كه
به اشتباه دوران بي‎توجهي خوانده مي‎شد،‌ارتباطي نداشت، بلكه با دوران
يونان و روم باستان مرتبط بود. آن‎ها معتقد بودند كه تنها در دنياي باستان
چنين موفقيت‎ها و كارهاي بزرگي انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به
صورت زندگي دوباره يا نوزايي فرهنگ يونان و روم باستان مي‎ديد. نام رنسانس
كه در زبان فرانسه به معني «نوزايي» است از همين جا نشئت مي‎گيرد.
اما
در واقع، بسياري از ريشه‎هاي رنسانس از قرون وسطي منشأ گرفته بود. در قرون
وسطي ترجمة عربي آثار كلاسيك در اسپانيا- كه در آن زمان تحت سلطه مسلمانان
بود‎- دانش‎آموزان و دانشجويان را حتي در شمال اروپا به روم و يونان
علاقه‎مند كرد. حتي بسياري از اختراعات در اصل در قرون وسطي صورت گرفتند.
قطب‏نماي مغناطيسي كه كاشفان رنسانس را به سوي آسيا و آمريكا هدايت كرد، در
قرن دوازدهم اختراع شده بود.
رنسانس پيشين در اواخر سده سيزدهم و
اوائل سدة چهاردهم ميلادي در ايتاليا، در شهرهاي متمولي چون فلورانس سينا،
نقاشيهاي يادماني مجدداً احيا شدند. حيوتو كه نقاشي فلورانسي بود، در آثار
فرسك خود نقوش و پيكره‎هايي را پيش كشيد كه بار ديگر جلوه‎اي سه بعدي را
عرضه مي‎كرد كه در فضاي خاصي حضور داشت و در هر حالتشان حس نمايشي پنهاني
را انتقال مي‎داد. در سينا نيز دوچيو و شاگرد او سيمون مارتيني سبك خطي
گوتيك متخر و مادي‎زدايي پيكره را با كاوش‎هاي تازه دنياي مادي و محيط
انساني تلفيق كردند. اما به دليل شيوع طاعون در ايتاليا در ميانة‌ سدة
چهاردهم، تلاش دوچيو و جيوتو تا سدة پانزدهم امكان اجرا نيافت آن هم عمدتاً
در فلورانس زيرا سينا هرگز به طور كامل از طاعون رهايي نيافت. گيبرتي و
دوناتلوي پيكرتراش و رونلسكي معمار و نقاش جوان مازاچيو در واقع آغازگر
رنسانس در ايتاليا بودند. اين هنرمندان در جستجوي يك هنر معقول و
انسان‎مدار بودند، كه بر فلسفة معاصر اومانيسم متكي بود. آنها با رويكردي
دوباره به هنر يونان و روم باستان، كه آنها نيز بر انسان تأكيد داشت، درصدد
بودند تا منابعي براي سبك نوين خود كه آگاهانه در پي آن بودند، بيابند.
برونلسكي در حدود سال 1420 ميلادي با ابداع پرسپكتيو يك نقطه‎اي نظام
معقولي براي بازنمايي فضاهاي سه بعدي بر روي سطح دو بعدي يافت. پيكرتراشان و
نقاشان ايتاليايي به مطالعة آناتومي و نيز تناسبات اندامها كه مورد
استفادة هنرمندان باستان بود پرداختند. پس از 1450 ميلادي، لئون باتيستا
آلبرتي در زمينة معماري تلاش داشت تا نه تنها تناسبات و تزئينات بناهاي
رومي بلكه اصول فضا، حجم و ساختار آن را نيز مجدداً احيا كند.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق پيدايش جهان امروزي”

2019-09-08 08:53:01

تاریخ

تحقيق زندگينامه تیمور لنگ

زندگينامه
تیمور گورکان{807 -771 ق / 1405- 1369 م }
تیمور در
خانواده‏اى از قبایل ترک ماوراءالنهر و در شهر ‘ کش ‘ – از توابع سمرقند در
ترکستان ( آسیای مرکزی فعلی )- در 736 ق / 1335 م دیده به جهان گشود و
خیلی زود در سوارکاری و تیر اندازی مهارت یافت.. پدرش تراغاى، از جنگجویان
ایل برلاس بود که طایفه‏اش در این نواحى از قدرت و نفوذ محلى برخوردار
بودند. در 761 ق / 1360 م، فردى به نام تغلق تیمور، از نوادگان جغتاى ، از
ترکستان به ماوراءالنهر لشکر کشید. حاجى برلاس که دفاع از شهر کش – بعدها
شهر سبز خوانده شد – را در مقابل این مهاجم دشوار یافت ، دفاع از ولایت را
به پسر تراغاى – تیمور گورکان – سپرد. تیمور که در چنین آشوبى قدم به صحنه
حوادث گذاشت در آن هنگام 25 سال داشت. تیمور توانست با زیرکى و سیاست، از
همان آغاز کار، و با اظهار طاعت نسبت به مهاجمان، شهر کش را از قتل و غارت
نجات دهد. سپس با امیر حسین – نواده قزغن در کابل – بناى دوستى گذاشت و
بالاخره خواهر او – اولجاى ترکان – را به عقد ازدواج خود درآورد .
تیمور
به سبب همین خویشاوندى، در خانواده امیر حسین به گورکان – داماد – مشهور
شد. ليكن، دوستى تیمور با امیر حسین دیرى نپایید و با مرگ اولجاى ترکان،
جنگ بین این دو امیر اجتناب ناپذیر شد. در آخرین نبرد، قلعه هندوان نزدیک
بلخ، به محاصره سپاه تیمور درآمد و امیر حسین مغلوب و مقتول شد. با این
پیروزى تیمور در بلخ به فرمانروایى مستقل رسید(رمضان 771 ق / آوریل 1370 م)
و خود را صاحبقران خواند. چهار تن از زنان امیر حسین را نیز به ازدواج خود
درآورد و باقى را به سرداران بخشید. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و سمرقند
را پایتخت خویش ساخت.
در جنگ با والی سیستان نیز چند زخم برداشت، دو
انگشت دست راستش قطع شد و پای راستش چنان صدمه دید که تا پایان عمر
می‌لنگید و به این دلیل به «تیمور لنگ» شهرت یافت.
بعد از قدرت یافتنش و
یا شاید در زمان جانشینانش ، نسب او را به سردار و خویشاوند نزدیک- و شاید
افسانه ای- چنگیز خان مغول می رساندند . این بدان جهت بود که می خواستند
خود را جانشینان چنگیز قلمداد کنند .

لشگر کشی های تیمور
تیمور
که در عین سلحشوری و بی باکی, فردی هوشیار و فرصت طلب بود, توانست به زودی
با شکست امیر حسین از نوادگان قزغن در کابل که مدعی منصب اجدادی خود بود,
بلخ را تسخیر به این ترتیب و حکومت مستقلی را تشکیل دهد «رمضان 771 ق/
آوریل 1370 م» او سپس خود را صاحبقران خواند. پس از آن تیمور طی پنج سال از
772 تا 777 ق/ 1370 تا 1375 م, سه بار به خوارزم و پنج بار به قلمرو خانان
جَثَه در آن سوی سیحون لشکر کشید. با این وجود فتح خوارزم ده سال پس از
آغاز سلطنتش ممکن شد و عاقبت آنجا را ویران کرد .

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق زندگينامه تیمور لنگ”

2019-09-06 23:41:51

تاریخ

تحقيق دگرگوني تكنولوژي نظامي از ابتدا تا قرن بيست و يك

بخش اول
تكنولوژي نظامي در عهد كهن
دستيابي به تكنولوژي جديد از
گذشته‌هاي بسيار دور در زندگي انسان‌ها و در تعيين سرنوشت جوامع بشري تاثير
فراوان داشته و در روند تكامل تمدن بشري خصوصاً در عهد باستان هر گاه
انسان به تكنولوژي جديدي دست ‌مي‌يافت، تحول عظيمي در زندگي او رخ داده
است.
تحولات تكنولوژي در زمينه‌هاي متفاوت و در جوامع مختلف در گذشته به
طرق و روش‌هاي گوناگون به وقوع مي‌پيوسته، ولي به علت نبودن ارتباطات و
تبادل اطلاعات لازم بين جوامع، اين تحولات از پويايي بسيار كمي برخوردار
بوده‌اند و بسيار كند صورت ‌مي‌گرفته و انتشار مي‌يافته‌اند.
انسان‌هاي
اوليه به ناچار براي حفظ جان خود به فكر كردن و ابداع وسايل زندگي و دفاع
پرداختند و ‌به مرور وسايل كشاورزي و ادوات جنگي را ساختند.
ترابري
بسيار كندرو با گنجايش حمل بار و مسافر كم در عهد باستان و در نتجيه آن،
ضعف ارتباطات و عدم انتقال سريع تكنولوژي بين جوامع مختلف، نبودن تكنولوژي
پيشرفته در بخش كشاورزي و استفاده از ابزار و ادوات بسيار ابتدايي و ساده
كه تمام نيروي كار را صرف تهيه مواد مورد نياز روزانه انسان مي‌كرد و مجال
فكر كردن در ساير امور مخصوصاً امور نظامي را براي انسانهاي آن دوره فراهم
نمي‌كرد و اصولا پايين بودن پايه و درجه تكنولوژيك صنايع در آن زمان، از
دلايل عمده پيشرفت بسيار كند و روند نامنظم و نامرتب تحولات تكنولوژي نظامي
به شمار مي‌آيند. از طرفي پديده‌هاي بازدارنده طبيعي نيز به نوعي در راه
پيشرفت و گسترش اين تكنولوژي موانعي را به وجود مي‌آورده‌اند كه اغلب از
كنترل انسان خارج بوده است.
انسان جستجوگر و سخت كوش در آرزوي دستيابي
بر فراز آسمان و قعر درياها هرگز از تلاش و جديت در راه رسيدن به ترقي و
تعالي و آينده‌اي بهتر دست برنداشته و با تكيه به هوش نبوغ خود گام به گام
پيش رفته و بر قهر طبيعت فايق آمده است؛ براي تامين نيازمندي‌هاي خود ابزار
لازم را اختراع نموده و براي مبهمات و نادانسته‌هاي خود نيز پاسخ يافت،
ليكن هنوز هم بسياري از سوالات او بدون پاسخ است و تلاش در جهت يافت پاسخ
همچنان ادامه دارد.
تكنولوژي در عهد باستان بسيار ساده و ابتدايي بوده و
اگرچه بيشترين فكر انسان‌هاي اوليه معطوف و متوجه تامين امنيت و تهيه
ابزار مبارزه با بلاهاي طبيعي و بهره‌برداري از محيط اطراف خود بوده است،
پيشرفت در اين زمينه‌ها نيز بسيار كند بوده و قرنهاي متمادي سپري مي‌شده تا
تحولي كه امروز بسيار ساده و پيش پا افتاده به نظر مي‌رسد، در تكنولوژي
نظامي آن روز پيش مي‌آمده است. ابزار نظامي آن روز منحصر به آلات و ادوات
شكار حيوانات و دفاع شخصي در مقابل خطرات بوده است.
اولين چيزي كه توجه
انسان‌هاي اوليه را براي ساخت ابزار زندگي و جنگ افزار تدافعي به خود جلب
كرده سنگ و گل و شاخه درختان بوده است و سپس پوست و استخوان حيوانات نيز در
فرايند تكنولوژي نظامي عهد باستان جايگاه خاصي را به خود اختصاص داده است.
تكنولوژي
نظامي در عهد باستان بسيار ساده و معمولا به صورت ابزاري غير مركب و ساخته
شده از سنگ، چوب يا استخوان حيوانات بوده و اولين تحولي كه در اين زمينه
رخ داده است در حقيقت توانايي تركيب اين مواد و ساخت جنگ افزارهاي مركب
بوده است.
انسان پس از اينكه وسيله بستن اجسام و متصل نمودن آنها را به
يكديگر كشف كرد، تحول بزرگي در زندگي او رخ داد. او توانست سنگ‌هاي تيز و
صيقلي را به نوك چوبهاي بلند ببندد و در نتيجه موفق به ساخت نيزه شد و
توانست حيوانات بيشتر و بزرگتري را شكار كند و از گوشت و پوست واستخوان
آنها بهره برداري كند.
تحولات تكنولوژي نظامي در عهد كهن به همين ترتيب با پيشرفتي بسيار كند صورت مي‌گرفته است.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق دگرگوني تكنولوژي نظامي از ابتدا تا قرن بيست و يك”

2019-09-06 19:53:21