مقدمه:
پس از سالها زندگی پراكنده و بدوی نسلهای بشری، رفته
رفته نیاز و طبع اجتماعی انسانها سبب شد هستههای مدنیت و كلنیهای انسانی
(human colonies) شكل بگیرند و پایههای تمدن كهن امروزی پایهریزی شوند.
مصر
در كنار رود نیل سرزمینهای آشور، كلده، بابل، بینالنهرین و دشت و
جلگههای وسیع سرزمین آریایی ایران (Persian) همه و همه نقطههایی است كه
روی نقشههای جغرافیایی اولیه ظاهر و رفته رفته پر رنگ شدند و هویت یافتند و
با توسعه زندگی اجتماعی بشری و ساز و كارهای اقتصادی و بازرگانی و حوزه
كاشت و برداشت، گسترش و تزاید آنها ادامه یافت. این سیر تاریخی همچنان
ادامه پیدا كرد تا امروز كه ما شاهد قارههای پنجگانه كره زمین با شهرها،
شهركها و روستاها و مهمتر از اینها، كلانشهرهای عظیم روی نقشه جهان
هستیم.
در این قارهها بافتهای متفاوتی شكل گرفتهاند: از بیغوله و
كپرها و حصیرنشینها و سكونتهای حاشیهای و تحمیلی كه بگذریم، بافتهای
مسكونی، تجاری، اداری و بازرگانی را در جای جای جهان و با گونه گونی بسیار
میبینیم.
امروز خانههای ویلایی بزرگ و كهن جای خود را به الگوهای
كوچك، با متراژ كوچك آپارتمانی داده كه در دل برجها و آسمانخراشهای عظیم
جای گرفته اند. بازارهای سنتی و سرپوشیده گلی قدیمی با سقفهای گنبدی و
زیبا جای خود را به پاساژها و مراكز خرید بسیار بزرگ و چند طبقه با
آسانسورها و پلههای برقی داده است.
فضاهای سبز وسیع خانههای قدیمی،
محلات و خیابانها، جمع و جور شده و در پاركها و بوستانها و حاشیه بعضی
خیابانها خلاصه شده است. راهها و جادههای باطراوت و خلوت درشكهرو،
سواره رو و پیاده رو تبدیل به خیابانهای شلوغ و پرترافیك چند بانده و
بلوارها و بزرگراههای وسیع شده است.
انسان امروز به جای پیاده روی در
حاشیه باصفای خیابانها و گذر سواره از جادههای خلوت، درگیر ازدحام،
انبوه خیابانها و بعضا شلوغی اتوبوسهای پر از جمعیت، بزرگراههای عظیم و
شتاب مترو و … است.
هوای پاك و آسمان آبی و فضای سرسبز، كم كم به هوای
آلوده و آسمان تیره، شلوغ و آغشته به صداها، برقها و آژیر خودروها بدل
شده است. از زندگی با صفا، خوش و آسوده دیروز خبری نیست و انسان امروز
درگیر زندگیهای پرزرق و برق، اما پر دردسر و ناآرام و پر هیاهو با دل
مشغولیهای بسیار است. البته درست است كه سهمی از مشكلات به افزایش جمعیت و
گسترش جوامع امروزی و به تبع آن مسائلی از قبیل تمركز كار، حرفه، صنایع،
مراكز تجارت و بازرگانی و اقتصاد و… بر میگردد كه لامحاله بایستی صورت
میگرفت، اما باید پذیرفت كه قسمت عمدهای از این زندگی را میتوانستیم به
شكل بهتری داشته باشیم.
مواردی چون قطبی شدن شهرها و مناطق مسكونی به
شمال و جنوب، چهره كریه و ناخوشایند ساختمانسازی و بلندمرتبهسازی بیرویه
در سطح شهرها و مناطق، بهمریختگی بافتهای مسكونی، نابودسازی محیطزیست
بشری و مهمتر غیراصولی بودن و مقاوم نبودن ساخت و سازها در قبال حوادث
نامترقبه بهخصوص زلزله، ساخت و سازهای تقلیدی، بدون الگوی صحیح و قابل
قبول، خارج شدن از اصول و ضوابط سنتی و نوین در كاربرد مصالح و استفاده
صحیح از آن و عدم رعایت سبكسازی در ساخت و سازها و امثال آن موید سهل
انگاریهای ما در اینباره است.
برچسب: معماری نوین
تحقيق انسان – طبيعت – معماري
مقدمه:
در فرهنگهاي مختلف موجود در سطح جهان به خصوص در شرق
ارتباط تنگاتنگي، انسان با طبيعت پيرامون خود دارد و اين امر از سالهاي
بسيار دور تا به امروز در اين فرهنگها باقي مانده است و در پي آن تاثيراتي
مشهود در ساخته هاي دست بشر مخصوصا در ايجاد و خلق آثار هنري داشته وباعث
شده كه انسان و طبيعت با هم ادغام گردند كه در پي آن ارتباطهاي چند گانه با
طبيعت پيدا نموده است كه باعث دوام زندگي انسان و طبيعت شده است (البته در
هنر شرقي اين موضوع بسيار مشهود تر از غرب مي باشد)در اين باره ارسطو
اعتقاد دارد كه هنر در حكم تقليد است كه با توجه به آن بسيار ي در اين
باورند كه هنر تقليد كامل و جزءبه جزءاز طبيعت پيرامون مي باشد.هر چند
طبيعت به عنوان مدل بسياري از آثار معماري وهنري به جا مانده از گذشته است
مانند كليساي جامع فلورانس اثر برونلسكي كه در آن با الهام از تخم مرغ دست
به طراحي وساخت گنبد اين كليسا زده است يا ساخت انواع سازه هاي فضايي يا
اختراعات علم امروز از حشرات و حيوانات الهام گرفته شده است البته اين باور
كه تمامي مصنو عات بشري و ساخته شده به دست انسان را كپي محض از طبيعت
بدانيم اشتباه است. چون در بسیاري از مواقع ابداع يا خلق موضوعي در تقليد
از طبيعت نبوده بلكه براي مقابله يا ايجاد تضاد با آن ايجاد مي گردد و هيچ
گونه آشتي با طبيعت ندارد البته بسياري از انسانها بر اين باورند كه تمامي
انسانها از طبيعت پيرامون خود احساسي مشابه دارند يعني كه نسبت به رنگ قرمز
يا آبي يا نسبت به زيبايي طبيعت و…اتفاق نظر دارند در مورد هنر نيز چنين
مي باشد.كه اين موضوع جايي براي تامل دارد،که در این بحث جای نمی گیرد.
حال
ما در این مجموعه نوشتار سعی بر آن داریم که به بررسی سبکهایی و گرایشات
فکری که در صده اخیربر هنر دنیا و معماری به عنوان یکی از هنرهای کاربردی
تاثیر گذاشته در حد خود بپردازیم و ببینیم که در این افکار و عقاید چه
چیزهایی مطرح شده است و کجا را میتوان گفت که از طبیعت الهام گرفته و یا
مورد تقلید قرار داده اند و یا، معماری همگام با طبیعت چگونه معماری است
وکدام یک از افکار و سبکهای موجود در پایدار نگهداشتن معماری و طبیعت موفق
تر بوده اند.در واقع در این افکار و سبکها که سعی بر آن است که، آفرينش
معماری، همواره بر انگارهای از جاودانگی استوار باشد. معماری شکلمیگيرد
تا ماندگار شود و معمار، همواره با سودای آفريدن کالبد معمارانهای که در
فراسوی زمان پايدار و استوار بماند، دست بهکار میشود. آرزوی ماندگاری
اما، سرشت ايستا و واپس گرايانه معماری را آشکار میکند. معماری خواهان وضع
موجود است و جهان، بايد آنچنانکه هست بماند، تا معماری ماندگار شود.
معماری، بر بودن پامیفشارد، شدن را برنمیتابد. از اين رو، معماری برای
اينکه ماندگار شود، بايد در برابر زمان، دگرگونی و طبيعت بايستد،يکه و
تنها، بهگفته ديگر، معماری برای اينکه پايدار بماند، ناگزير بايد در برابر
جهان بيرون از خود بايستد و با سه دشمن نابودگر خود، زمان، دگرگونی و
طبيعت، بجنگد.
فهرست مطالب:
سر آغاز
انسان
طبيعت
معماري
انسان و طبيعت
انسان و معماری
معماري و طبيعت
منابع
تحقيق میراث نهضت جدید در معماری
بخشی از متن:
نهضت جدید با الهام از جنبش های اجتماعی و نوع
دوستانه قرن نوزدهم میلادی، انقلاب صنعتی و تحولات سیاسی و هنری که به
همراه آن ظهور کرد، الگوهای معماری مورد استفاده در طراحی ساختمان ها،
محلات مسکونی، و زیرساخت های شهری را دگرگون ساخت و در واقع معماران و
طراحان محیط را به مسائل اجتماعی طراحی مسکن و فضاهای عمومی متوجه ساخت. در
امر آموزش و نهضت تجدد از رویکردهای کهنه دانشگاهی دوری جست و بیشر آثار
معماری آن با پیروی از اصول طراحی پیشگامان نهضت ساخته شد.هتل شهر درخشان
لوکوبوریسه بسیاری از ساختمان ها و مکان های شهری که به این ترتیب به وجود
آمدند فضاهای بسیار دلپذیری هستند. بیشتر تجربه های اخیر طراحی محیط بر
اساس انگاره های مکاتب معماری و طراحی شهری نهضت تجدد شکل گرفتند. این
مکاتب عبارتند از : آینده گراهای ایتالیا، که توجه ویژه ای به «فن آوری» و
مدل های «حمل و نقل جدید شهری» داشتند، گروه دستیل در هلند، کوبیست های
فرانسه، مکاتب خردگرا و ساختارگرای اتحاد جماهیر شوروی ] سابق[، که با
«اکسپرسیونیزم انتزاعی» سروکار داشتند و مکتب باهاوس آلمان که با
عملکردگرایی شناخته می شد. در آمریکا، عقاید لویی سولیوان و فرانک لویدرایت
هم مکاتب فکری معماری اروپایی را تحت تأثیر قرار دادند و هم با ویژگیهای
خاص خود با آنها متفاوت بودند.
مدرسه هنرهای زیبای پاریس و مفاهیم «جدید» معماری:
دیدگاههای
معماری اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی تحت
تأثیر آموزشهای مدرسه هنرهای زیبای پاریس بود. هدف معماران، طراحی مجموعه
های ساختمانی با عناصری برگرفته از شیوة کلاسیک و نظامات معماری آن بود.
معماری «جدید» با کارایی فنی و مفاهیم زیباشناختی برگرفته از هندسة اقلیدسی
(2) و در دهه های 1970 و 1980 میلادی با رشد مکتب فراتجدد، تغییر جنهتی در
توجه طراحان به زیبایی شناسی نمادین و تا حدودی نیز به جنبه ای اجتماعی
طراحی ایجاد شد. نتیجه این حرکت، به جای تغییر بنیادین فکری، ارائة شیوه
های جدید زیباشناختی بود (نگاه کنید به Blake 1984 ) . با وجود اینکه در
معماری دهه 1980 میلادی توجه فزاینده به نمادگرایی شده است، اما شیوة تفکر و
پیشنهادهای پر بار معماران اروپایی و آمریکایی نهضت تجدد آن قدر نافذ است
که ادامة در نظر گرفتن آنها به عنوان منابع اولیه بسیاری از تجربیات اخیر
معماری و طراحی شهری غیر منطقی به نظر نمی رسد. یعنی در نهایت و هم اکنون
ما هنوز باید به منابع ارائه شده مدون یا تجدد رجوع کنیم.