تاریخ

تحقيق پایان دیکتاتور (از آغاز تا پايان)

صدام حسین درسال 1937 / 1317 در یک خانوادۀ روستایی فقیر و بی زمین دردهکده
ایی به نام العوجه در نزدیک شهرتکریت درساحل رودخانه دجله ، صد و شصت
کیلومتری شمال بغداد به دنیا آمد .
خانم ژولیت میلر و میلروی درکتابی
دربارۀ صدام می نویسند : شرح احوال نخستین سالهای عمر صدام حسین چندان روشن
نیست ، پدروی ، المجید ، گفته اند قبل ازتولد صدام و یا چند ماهی بعد از
به دنیا آمدن او دارفانی را وداع گفته . البته درعـراق گفته می شود پدرصدام
زن و فرزندان خود را رها کرد و رفت . مادر صدام زنی به نام صبحه بود که به
تنهایی خانواده را اداره می کرد . تا اینکه با ابراهیم حسن که زن و بچّه
داشت آشنا شد ، صبحه زنی افسرده و پرخاشگربود . ابراهیم حسن پس ازطلاق دادن
زن خود ، صبحه را به عـقـد خویش درآورد ، ناپدری صدام حسین مردی خشن و
نامهربان بود و ازابتدا صدام را به دزدی مرغ و گوسفند وامی داشت . او قساوت
و شقاوت را درسالهای کودکی آموخت و سنگدلی در وجودش به صورت جرثومۀ چرکین
پایان ناپذیری درآمد . اگرناپدری صدام با آزاردادن و تحقیرکردن وی ، وادارش
نمی کرد از روستای العوجه به شهر مهاجرت کند ، سرنوشت او با سرنوشت هزاران
کشاورز روستایی و فقیردیگر تکریت تفاوتی نداشت . او آرزوهای زیادی در سر
می پروراند ، صدام می خواست روزی تمامی کمبودهای دوران کودکی و نوجوانی اش
را جبران نماید ، عقده هایی که روز و شب روح او را شکنجه می داد .
نقاشیهای بزرگ ، مجسمه ها ، ترانه هایی سرشار از مدح او ، انجام کارهایی
برای پیدا کردن چهرۀ جهانی و … تمام حکایت از این دارد که صدام حسین ، در
دوران قبل از حکومتش عقده های فراوانی داشته و با انجام چنین حرکات و صدور
این نوع احکام سعی در جبران کردن گذشته داشته است . او با منطق زور و
افکار دیکتاتورانه می خواست تمام اطرافیان بدون چون و چرا ، دستوراتش را
انجام دهند و اگر کسی بی اعتنایی می کرد ، خود و خانواده اش به شدیدترین
مجازاتها محکوم می شدند .
وی با تشکیل دادن زندگی شاهانه برای خود و
خانواده اش ، می خواست از همه بالاتر باشد . او با اختراع درجات نظامی ،
بالاترین آنها را به خود اختصاص می داد مانند : ارتشبد داران و … صدام
برای به چنگ آوردن قدرت ، خونهای بسیاری ریخت ، حکم های ناحق زیادی صادر
کرد و خانواده های بسیاری را از هم پاشید . وی با خطرهای بی شماری دست و
پنجه نرم کرد و بارها مرگ را مقابل خود دید ، اما آنچنان دلش برای قدرت و
ثروت بی تابی می کرد که مانند مجنونی به مقابله با آن می رفت . باید انصاف
را در نظر گرفت ، صدام حسین برای بدست آوردن چنین موقعیتی تلاشهای بسیاری
کرد و سختیهای زیادی را متحمل گشت . هنگامی که وی به دلیل بدرفتاریهای
ناپدری اش از خانه گریخت و نزد دایی خود خیرالله طلفاح رفت ، با محبت دایی
رو به رو شد . خیرالله وی را به مدرسه فرستاد و راهنمای خوبی برای صدام بود
. البته صدام جواب محبتهای وی را داد و در زمان قدرت وی را به مقام شهردار
بغداد گمارد . خیرالله با صحبتهای خود دربارۀ هیلتر ، صدام نوجوان را عاشق
او ساخت و اثر این گفته ها در دوران قدرت صدام حسین نمایان گشت . وی در
دستگاه خود بسیاری جاها با الگو گرفتن از سازمان دولتی هیتلر، اقداماتی
انجام داد . مانند ایجاد یک دفتر ویژه اطلاعات ، یا سازمان امن الحزب
(سازمان امنیت حزب بعث) شبیه به اس.د در آلمان نازی . صدام دردوران تحصیل
دردبیرستان با اندیشه ها و آرمانهای رهـبـران حزب سوسیالیست ملّی بعث آشنا
شد . خیرالله طلفاح (دایی صدام و دراصل مرّبی وی) نیزازاعضای این حزب بود .
صدام برآشفته و خشمگین و با دلی پرکینه ازستمی که گمان میکرد ، روزگار،
طبیعت ، خداوند ، دولت ، پدرش (با زود مردن یا طلاق دادن مادرش) ، ناپدری
اش (با آزاردادن او) ، ارتش عراق با رد کردن او درآزمایش ورودی به دبیرستان
نظام درحقش روا داشته اند ، درسال 1955 / 1335 درتاریخی مجهول به حزب
سوسیالیست بعث عربی پیوست . درجریان سوءقصدی که به جان قاسم رئیس جمهورعراق
درپائیزسال 1959 / 1338 صورت گرفت ، نقش صدام عبارت بود از : حمایت
ازتیراندازان برای خارج کردن آنان ازمعـرکه . درنهایت ، جریان ترورقاسم
ناکام ماند و صدام به یاری شاخۀ عراقی حزب بعث ازکشورگریخت . صدام ابتدا به
سوریه رفت و پس ازمدّتی اقامت دراین کشور، راهیِ کشورمـصـرشد . صدام می
دانست که همفکران نظامی حزب بعث درارتش عراق بی کارننشسته اند ، درحالی که
ژنرال قاسم به خود درجات سرلشکر و سپهبد می داد . پس از کودتای عارف و
البکر ، دربهمن 1341 و کشتن ژنرال عبدالکریم قاسم عـراق برای صدام حسین محل
امنی گردید ، پس ازچندی احمد حسن البکر که اهل تکریت بود و با صدام فامیل
بود با کمک دو تن ازمؤثرترین افـسـران ارتش توانست عبدالسلام عارف را از
تخت قدرت پائین بکشد ، کودتای دوّم در عراق شکل گرفت و او به قدرت رسید .

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق پایان دیکتاتور (از آغاز تا پايان)”