تاریخ

تحقيق قيام 15 خرداد و تبعيد امام خميني ( ره ) و تاثير در رفتار سياسي گروههاي سياسي، شاه و نخبگان

مقدمه :
بي‌ترديد اميراسد الله علم در آغاز دهه‌ي 40 بزرگترين بازيگر
دربار پهلوي بود با شروع نخست وزيري وي بدستور شاه كميسيون سه نفره‌اي به
رياست علم وبا شركت حسين‌فر دوست ومنصور تشكيل شد كه وظيفه تعيين نمايندگان
مجلس را بر عهده داشت .فعاليت اين كميسيون غير رسمي وپنهاني در طول دوران
نخست وزيري هويدا نيز ادامه داشت و در واقع در تمام اين دوران طولاني ، اين
علم بودكه نمايندگان مجلس را تعيين مي‌كرد.علم در سال 43 در راس دانشگاه
پهلوي (شيراز ) قرار گرفت تا جاي پاي رژيم را پس از سركوب سالهاي 41 و 42
عشاير فارس تحكيم كند و در همين زمان بود كه با نقشه او سفر پادشاه ، بلژيك
ومحمد رضا پهلوي به ميان عشاير جنوب به اجرا در آمد و امنيت فارس به رخ
رسانه هاي غربي كشيده شد در سال 44 نيزعلم بعنوان وزير دربار در راس قدرت
قرار گرفت .
علم علاوه بر وابستگي به قدرتهاي خارجي و عضويت در تشكيلات
فراماسونري ، در مقابل شاه بسيار حقيرانه رفتار مي‌كرد و اين جمله او
نشاندهنده همان موضوع است :’من غلام خانه زاد شاهنشاه هستم ‘وي چنان مورد
توجه شاه بود كه بصورت يكي از نزديكترين افراد درآمد .
‘او همان گونه كه
طي دوران نخست وزيري خود ( 41 تا 1342 ) در نقش مجري طرح امريكايي ‘انقلاب
سفيد ‘ كندي ودموكراتهاي امريكايي ‌ظاهر شد ،مدتي بعد دلارهاي نفتي را در
راه حزب جمهوريخواه امريكا ريخت ودر انتخاب ريچارد نيكسون به رياست جمهوري
به ايفاي نقش پرداخت.علم در دوران طولاني رياست جمهوري نيكسون عالي‌ترين
پيوندهاي شاه را با امريكا برقرار ساخت ضمن اينكه او با ‘ ادوارد هيث ‘ و
حزب محافظه كار او در انگليس داراي روابط صميمانه بود و از مغازله با
‘هارولد ويلسون ‘و دولت كارگري او ابايي نداشت .’
پس از بازگشت شاه از
آمريكا و آغاز نقش مستقيم او در اجراي سياستهاي امريكا ، شكل ومحتواي روابط
ايران و امريكا وتكيه شاه بر حمايتهاي آن ، نمونه كم نظيري از وابستگي بي
چون و چراي يك دولت به ظاهر مستقل را نسبت به نظام استكبار و ضد مردمي
آمريكا در جهان نشان داد .اين رابطه بتدريج بصورت دو طرفه درآمد .آمريكا
خود را در كليه‌ي امور ايران درگير و مسئول حس مي‌كرد و ازديدگاه مردم و
ساير دولتها ، شاه مظهر حاكميت آمريكا در يك كشور جهان سوم محسوب مي‌شد.
مهمترين
دلايل اين رابطه‌ي ويژه عبارتند از :1- از نظرآمريكا ،سلطنت شاه جز حاكميت
دايمي بر ايران شناخته مي‌شد .بعبارت ديگر ، جانشيني براي شاه وجود نداشته
و مي‌بايست اقتدار آن حفظ گردد.2- شاه بطور كامل تسليم آمريكا بود
بنابراين نه تنها از لحاظ سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي هيچ خطري براي
سلطه امريكا به ايران نداشت بلكه او مي‌توانست تمامي امكانات ايران را
دراختيار اهداف امريكا بگذارد .3- شاه مقابله با كمونيسم را كه يكي از اصول
سياست خارجي امريكا بود با امكانات فراواني كه در اختيار داشت ، تحقق
مي‌بخشيد.بهمين دليل کيسينجرگفت :’شاه براي ما يكي از رهبران نادر ويك هم
پيمان نامشروط بود . ‘4- فروش نفت ارزان به ميزان مورد نياز غرب خصوصا
امريكا ، خريد اسلحه و ساير كالاهاي مصرفي، كمك بزرگي براي پيشرفت اقتصادي
غرب بود لذا حفظ شاه يكي از اصول سياست خارجي امريكا بود.5- پذيرش سلطه
فرهنگي و ارزشهاي زندگي امريكايي وترويج زندگي مصرفي توسط شاه او را به شكل
رهبري فوق العاده در ميان حكام امريكا در آورد .چنين موقعيت ممتاز شاه در
عرصه‌ي سياسي خاورميانه بهترين ميدان جهت گسترش نفوذ امريكا درميان ساير
كشورهاي منطقه بود.
ارزيابي عملكرد و مواضع احزاب نيز در فاصله سالهاي
39 تا 1342 و قضاوت درباره‌ي آنها مشكل است زيرا در فضاي بعد از قيام 15
خرداد 42 وتداوم مبارزه تا پيروزي انقلاب اسلامي ، شرايط بسيار متفاوتي با
دوران قبل ازآن داشته است .تحولي كه در وضعيت حوزه‌ها ، روحانيت و مرجعيت
ايجاد شده در واقع انقلابي اساسي در تفكر و رفتار سياسي – اجتماعي مردم
بوجود آورد .قبل از آن تعداد معدودي از روحانيون نسبت به مسائل كشور تحولات
جهان اسلام ، اهداف اسرائيل ،سلطه‌ي امريكا و وضعيت ابر قدرتها و نقشه‌هاي
آنها در مورد ايران ، آگاهي واحساس مسئوليت داشتند.لذا نمي توان انتظار
زيادي از برخي روشنفكر ناآگاه از معارف و اصول اسلام داشت كه در چهار چوب
فرهنگ ليبراليستي يا ماركسيستي كه در آن روزگار متداول بود فكر وعمل كنند .

فهرست مطالب
مقدمه 1
مواضع شاه ودولتمردان رژيم در سياست خارجي 5
رژيم وجبهه ملي 7
روابط رژيم با اسرائيل 8
رويدادهاي پس از قيام 15 خرداد 1342 :علما و مجتهدين 10
تشكيل هيات مصلحين 15
تاسيس دارالتبليغ 16
اعترافات رئيس اداره هشتم ساواك درباره قيام 15 خرداد 20
سخنان شاه در 17 خرداد 1342 20
مواضع احزاب وگروهها در قبال واقعه 15 خرداد 22
ويژگيهاي قيام 15 خرداد 26
اجتماع مراجع وعلما در تهران 30
مذاكرات علما و دولت 31
آزادي موقت امام ( ره ) 33
تغيير مواضع شاه 33
انتخابات مجلسين 34
عنوان صفحه
تحريم انتخابات 35
بركناري علم وانتصاب حسنعلي منصور 37
سوابق و شخصيت منصور 38
قتل منصور و با زتابهاي آن 41
پيامدهاي قيام 15 خرداد 43
شيوه‌ها و حركتهاي رژيم پس از قيام 15 خرداد 49
ماهيت قيام 15 خرداد ازنگاه شاه 57
نقش جمعيتهاي موتلفه اسلامي درمبارزه با رژيم شاه 57
نقش حوزه علميه قم در پيشبرد نهضت 58
توطئه رژيم شاه 59
رژيم و تصميم به تنظيم قطعنامه 60
تلاش براي رهايي امام ( ره ) 61
زندان و محاصره علماي مبارز 61
برپايي ميتينگ و صدور قطعنامه 62
شايعه سازي رژيم 63
شكل گيري مبارزه مسلحانه با رژيم 64
موضع حوزه علميه قم در برابر جمعيت هياتهاي موتلفه 65
عنوان صفحه
واكنش روحانيون مبارز در برابر اعدام گروه بخارايي 66
تلاش رژيم براي تضعيف روحانيت 66
اعتصاب دسته‌هاي عزاداري 67
دستگيري اعضاي حزب ملل اسلامي 68
رژيم در جستجوي راه جديد 69
كوشش در جهت پايان تبعيد امام خميني ( ره ) 71
توقيف رساله امام ( ره ) 72
تاسيس كانون مترقي 73
برنامه‌‌هاي سياسي هويدا 81
برنامه‌هاي اقتصادي هويدا 83
جمع بندي ازدوره نخست وزيري هويدا 84
برخورد رژيم با جبهه ملي ونيروهاي ميانه رو در دوره هويدا 87
دلايل استقلال وخود رايي شاه در دهه 40 و 50 89
جمشيد آموزگار و نقش وي در رژيم پهلوي 94
شريف امامي و دولت آشتي ملي 96

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق قيام 15 خرداد و تبعيد امام خميني ( ره ) و تاثير در رفتار سياسي گروههاي سياسي، شاه و نخبگان”

تاریخ

تحقيق بروز، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام

در مقدمه این مبحث مهم ، اشاره ای مختصر به تعریف توصیفی فرهنگ و تمدن می
کنیم . می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ،
که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد
های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید . البته می دانیم که این گونه
معرفی ، بیش از یک توصیف اجمالی نیست ، و لی برای دیدگاه ما در این مبحث
کافی به نظر می رسد . اما تمدن عبارت است از برقراری آن نظم و هماهنگی در
روابط انسان های یک جامعه که تصادم ها و تزاحم های ویران گر را منتفی کرده و
مسابقه در مسیر رشد و کمال را جایگزین آنها کند ، به طوری که زندگی
اجتماعی افراد و گروه های آن جامعه ، موجب بروز وبه فعلیت رسیدن استعدادهای
سازنده آنان بوده باشد. در این زندگی متمدن که قطعاً هر کسی ارزش واقعی
کار و کالای خود را در می یابد ، و هر کسی توفیق و پیروزی دیگران را از آن
خود و توفیق و پیروزی خود را از آن دیگران محسوب می کند، انسان رو به کمال
، محور همه تکاپوها و تلاش ها قرار می گیرد . لذا تمدن در این تعریف ، بر
مبنای انسان محوری معرفی می شود ، در صورتیکه در اغلب تعریف های دیگری که
تاکنون در مغرب زمین گفته شده است ، اصالت در تمدن از آن انسان نیست ، بلکه
به طوربسیارماهرانه ای اصالت انسانیت درآن تعریفات حذف می شود و به جای آن
، بالا رفتن در آمد سرانه و افزایش کمی و کیفی مصرف ، جزﺀ تعریف قرار می
گیرد .
این نکته را هم متذکر می شویم که مقصود ما از انسان محوری ، آن
معنای مضحک نیست که مستلزم انسان خدایی است . بلکه منظور ما این است که
محور همه تلاش ها و ارزش های مربوط به تمدن ، باید خدمت گزار انسان باشد ،
نه این که انسا ن را قربانی ظواهر و پدیده های فریبا به نام تمدن کند . به
عبارت روشن تر ، انسان در تعریف تمدن هدف قرار می گیرد ، و این شایستگی
برای هدف قرار گرفتن ، از قرار گرفتنش د رجاذبه کمال مطلق که خداست ناشی می
شود.
پس از توجه به این مقدمه ، نخست این مسئله را به عنوان یک اصل
اساسی در نظر بگیریم که تمدن و فرهنگ، با همه عناصر ممتازی که دارند ، از
دیدگاه اسلام ، در خدمت حیات معقول انسان ها قرار می گیرند. نه این که حیات
معقول انسان ها د رخدمت تمدن وفرهنگی قرار بگیرد که برای به فعلیت رسیدن
استعدادهای مثبت انسانی و اشباع احساس های برین او به وجود آمده است . در
مواردی ، انسان ها باید در راه وصول به تمدن و فرهنگ فداکاری کرده و دست از
جان خود بشویند . این یک فداکاری و گذشتی است که انسان برای ریشه کن کردن
آفات تمدن در خدمت حیات معقول ، و به وجود آوردن شرایط حیات مزبور ، برای
انسان ها انجام می دهد ، نه برای دو پدیده مزبور که ارتباطی با حیات معقول
انسان ها نداشته باشد .
حال اجتماع انسانی در بروز و اعتلا و سقوط تمدن
ها و فرهنگ ها ، شبیه به حال فردی از انسان است که تحت تأثیرعواملی بروز
می کند و به اعتلا می رسد و سقوط می کند . مثلا ً احساس نیاز ، چنان که فرد
را وادار به تلاش و تکاپو در عرصه طبیعت و منطقه روابط همنوعانش می کند ،
همچنین جامعه را به گسترش و عمیق تر کردن درک و معرفت و سازندگی در عرصه
زندگی تحریک و تشویق می کند .
ما شاهد بروز تعدادی از اکتشافات در موقع
بروز جنگ ها بوده ایم . لذا ممکن است یک یا چند نیاز موجب اکتشاف و به دست
آوردن امتیاز یا امتیازاتی باشد که آن ها هم به نوبت خود ، مردم را برای
وصول به امتیازات زنجیری دیگر موفق کند . ولی داستان تمدن ها از نظر عوامل
به وجود آورنده ، د رنیاز خلاصه نمی شود . بلکه در موارد بسیار فراوان ، به
قول بعضی از محققان در سر گذشت علم ، بارقه ا و جهش های مغزی انسان ها
بوده است که عناصر مهم تمدن اصطلاحی را به وجود آورده است . گاهی دیگر تمدن
ها و فرهنگ های مثبت ناشی از اکتساب و استفاده از تمدن ها و فرهنگ های
دیگر جوامع است . البته این گونه تمدن ها و فرهنگ ها ، گاهی به طور صوری و
راکد مورد تقلید قرار می گیرند ، که در این صورت ،نه تنها موجب پیشرفت
جامعه مقلد و پیرو نمی شود ، بلکه ممکن است موجب عقب ماندگی و باختن هویت
اصیل خو آن جامعه مقلد بوده باشد . ما دردوران اخیر ، در جوامعی متعدد ،
شاهد این گونه انتقال تمدن ها و فرهنگ های تقلیدی هستیم ، که چگونه هویت
اصیل خود جوامع مقلد را محو و نابود کرده است . در صورتی که اگر آن جوامع
فریب امتیازات تقلیدی آن تمدن ه و فرهنگ ها را نمی خوردند و با همان هویت
اصیل خود به راه می افتادند ، می توانستند از تمدن و فرهنگ اصیل و آشنا با
خویشتن برخوردار شوند .

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق بروز، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام”

تاریخ

تحقيق روند صنعتی شدن جوامع و ماشینی شدن انسان

جامعه و صنعتی شدن’
قرار است من در مورد جامعه و صنعتی شدن نظرم را بگویم. به بیان دیگر تاثیر صنعتی شدن بر جامعه را بررسی کنم.
وقتی در مورد جامعه حرف می زنم عمده تمرکز من بر روی زنان و کودکان است.
مطالب
را از انقلاب صنعتی شدن آغاز می کنم. انقلاب صنعتی از انگلستان شروع شد
(قرن 19 میلادی) با انقلاب صنعتی، ماشین کار جای ابزار کار پیشه وری و عقب
مانده را می گیرد.
انقلاب صنعتی یعنی چه؟
انقلاب صنعتی یعنی گذار
از صنعت مانوفاکتور به سمت صنعت فابریک و این یعنی انقلاب اجتماعی. چرا که
ما شاهد استقرار مالکیت سرمایه داری بر مجموع جامعه هستیم.
در ایران
ورود ماشین به صنعت به دهه ی 1960 میلادی برمی گردد. قبل از اینکه این صحبت
باز شود نیازمند است که نگاهی داشته باشیم به وضعیت مانوفاکتور در ایران،
صنعت دستی گسترده ایران قالی بافی است و من شرایط نیروی کار را در این بخش
تا حدودی باز می کنم و برای مثال نیروی کار قالی بافی در کرمان را انتخاب
می کنم، شرایط کارگران قالی باف که عمدتاً زنان و دختران هستند به شرح زیر
است:
آنها تمام روز نشسته روی دستگاه بافندگی و خم شده در زیر زمین ها و
انبارهای نیمه تاریک و کثیف مشغول کار هستند. این وضعیت باعث تغییر حالت
اندام کارگران می شد. کارگران دختر در کرمان بیشتر به درد های مفصلی و قسمت
های تحتانی شکم مبتلا بودند، بیشتر آنان پس از آبستنی در هنگام زایمان جان
می سپردند.
در این مورد، سلطان زاده می گوید: استثمار در کارگاه های
قالی بافی که کارفرمایان به معنی واقعی کلمه عرق زنان و کودکان را در می
آورند وحشتناک است. این استثمار تنها منحصر به کرمان نبوده بلکه در خراسان،
کاشان، آذربایجان، اراک، فارس و هرجایی که قالی بافی دایر است اینچنین
استثماری وجود دارد.
خوراک معمولی زنان و کودکان نان و آب است. عده ای
از کارفرمایان تهران پا را از آن هم فراتر گذاشته و کارگران زن را به صیغه ی
خود درمی آوردند. آنها با صیغه کردن دختران و زنان بیوه از پرداخت همان
دستمزد ناچیز هم سر باز می زدند و تنها مبلغی به عنوان خرجی به زنان بی
پناه می دادند. در این مورد جعفر شهری می گوید: به مرور زمان، زنان جوان و
زیبا جانشین پیرزن ها شده و هر زن ِ خواهان کار، باید صیغه را قبول می کرد
تا صاحب کار فعل حرام نمی کرد!
همانطور که گفتم موج اول ماشینی شدن در
ایران به دهه ی 1960 و 1940 به دوره ی رضاخان بر می گردد. ماشینی شدن در
ایران با استقرار کارخانه های نساجی، سیمان و قند همراه بود.
در سوم
شهریور ماه 1320 در ایران نزدیک به 45 هزار کارگر در صنعت ماشینی کار می
کردند که 13 هزار نفر از آنها را زنان وکودکان تشکیل می دادند.
گفته شده با انقلاب صنعتی شاهد یک انقلاب اجتماعی هستیم و آن استقرار حاکمیت سرمایه داری بر مجموع جامعه است.

از ویژگی های صنعتی شدن سرمایه:1- افزایش سریع بارآوری کار 2- کار زنان وکودکان

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق روند صنعتی شدن جوامع و ماشینی شدن انسان”

تاریخ

تحقيق فرار شاه از ایران

بعضی از تحلیل گران خارجی سال 1975، یعنی اواخر سال 1353 و 9 ماهه ی اول
سال 1354، را نقطه ی آغاز افول قدرت شاه در ایران می دانند. وقایعی كه در
این سال رخ داد، به حسب ظاهر همه از نیرومندتر شدن موقعیت شاه و رژیم سلطنت
در ایران حكایت می كرد. درآمد نفت چهار برابر شد و به مرز سالانه 20
میلیارد دلار رسید كه با قدرت خرید آن روز دلار، رقم هنگفتی به شمار می
آمد. شاه با اعلام یك سیستم تك حزبی در اسفند 1353، حكومت مطلقه خود را بر
كشور تثبیت كرد، آشتی با عراق و امضای قرارداد حل اختلافات دو كشور كه
براساس بیانیه ی الجزایر تنظیم شده بود، به نگرانی های ایران از مرزهای
غربی خود خاتمه داد، روابط ایران با همه ی كشورها اعم از شرق و غرب توسعه
یافت و سیل سران و دولتمردان خارجی، برای بهره گرفتن از خوان نعمتی كه بر
اثر افزایش ناگهانی درآمد نفت در ایران گسترده شده بود، به ایران سرازیر
شد. در این میان درباریان، به فكر راه انداختن جشن های تازه ای افتادند.
این بار پنجاهمین سال سلطنت خاندان پهلوی را در آبان 1354، بهانه ای برای
ریخت و پا ش های تازه قرار دادند. اسدالله علم یكی از معاونین خود، دكتر
باهری را كه سوابق توده ای داشت برای سرپرستی برنامه های تبلیغاتی این جشن
ها برگزید و ده ها كتاب در وصف خاندان پهلوی كه هر یك با مقدمه ای با
امضای علم آغاز می شد، انتشار یافت

در فوریه ی سال 1976، یعنی در
زمان حكومت فورد و یازده ماه قبل از آن كه كارتر وارد كاخ سفید بشود، یك
هیئت تحقیقاتی از طرف سازمان اطلاعات مركزی امریكا (سیا) به سرپرستی «ارنست
اونی» گزارشی درباره ی خاندان سلطنتی و ساختار حكومت در ایران تهیه كرد كه
در تیراژ محدودی در مجموعه ی نشریات محرمانه ی سیا چاپ و بین مقامات سیا و
بعضی مقام های بالای امریكا توزیع گردید.(2) در این گزارش، خانواده ی
سلطنتی ایران «كانون عناصر فساد و هرزه و شهوتران» معرفی شده و بیش از همه
به شرح احوال اشرف پهلوی به عنوان با نفوذترین و در عین حال فاسدترین
اعضای خانواده پرداخته بود و شاه، را زمامداری خودكامه كه به جز افراد
خانواده ی خود فقط با ده، دوازده نفر، كه رأس آن ها امیر اسدالله علم وزیر
دربارش قرار دارد،

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق فرار شاه از ایران”

تاریخ

تحقيق تقسيم بندي جامعه ايران

تقسيم‌بندي‌ جامعه‌ي‌ ايران‌
مردم‌ به‌ 4 طبقه‌ بخش‌ شده‌اند. در رأس‌
طبقات‌ 4 گانه‌، (اعضاء اربعه‌) پادشاه‌قرار دارد شاهان‌ نواحي‌ داستانها
وابسته‌ و تابع‌ او هستند. همانند گذشته‌ مقام‌نخست‌ از آن‌ روحانيون‌
است‌، مقام‌ دوم‌ متعلق‌ به‌ مردان‌ كارزار است‌. دبيران‌«كتّاب‌» داراي‌
مقام‌ سوم‌ هستند اعضاي‌ اين‌ صنف‌ عبارتند از: منشيان‌ «كتّاب‌رسايل‌»
شماره‌گران‌ «كتّاب‌ محاسبات‌» داوران‌ و آمارگران‌ «كتّاب‌ اقضيه‌ و
مجلات‌و مشروط‌» رويدادنويسان‌ «كتّاب‌ سير»، پزشكان‌، شاعران‌ و منجمان‌.
«عضو
چهارم‌» جامعه‌ يا طبقة‌ زيردست‌ را (مهنه‌ خوانند). طبقه‌ مذكور شامل‌چند
گروه‌ كشاورزان‌ (بزرگان‌) رعاياي‌ روستانشين‌ (راعيان‌) بازرگانان‌
(تجّار) وديگران‌ (ساير محترفه‌) بود. وظيفه‌ كشاورزان‌ – وظيفة‌ كشت‌ و
زرع‌ است‌ و آنها بايدد رحد و توانايي‌ جهان‌ را آباد و از لحاظ‌ آذوقه‌
تأمين‌ كنند.
طبقه‌ ديگري‌ وجود داشت‌ كه‌ جهت‌ مشخصة‌ آن‌ انجام‌
كارهايي‌ است‌ كه‌مستلزم‌ داشتن‌ دانش‌ تخصص‌ و تجربه‌ است‌. آنها به‌
كاري‌ دست‌ مي‌زنند كه‌آموخته‌اند، نيك‌ مي‌شناسند و از عهدة‌ آن‌
برمي‌آيند. اين‌ نكته‌ مؤيد آن‌ است‌ كه‌نيروهاي‌ مولد ايران‌ همچنان‌ رو
به‌ گسترش‌ و پيشرفت‌ داشتند. در كارگاهها، آلات‌ وابزار مختلف‌، تخصص‌ و
تجربه‌ به‌ صورتي‌ منظم‌ از نسلي‌ به‌ نسل‌ ديگر انتقال‌مي‌يافت‌. آموزش‌
حرفه‌ و فن‌ توجه‌ فراوان‌ مي‌شد.
دگرگونيهاي‌ پديد آمده‌ در نظام‌
صنفي‌ ايران‌ مؤيد اهميت‌ مقام‌ و توقف‌توليدكنندگان‌ شهري‌ در اقتصاد
عمومي‌ كشور بود. در طبقه‌ استثمارشوندگان‌دگرگوني‌ پديد آمد. پيشه‌وران‌
شهري‌ و بازرگانان‌ به‌ چنان‌ مقام‌ مهمي‌ دست‌ يافتندكه‌ در مأخذ و منابع‌
از آنان‌ به‌ عنوان‌ چهارمين‌ صنف‌ و چهارمين‌ عضو چامعه‌ يادشده‌ است‌.
تقسيم‌ بندي‌ جامعه‌ي‌ ايران‌
در نوشته‌ي‌ ديگري‌، اجتماع‌ از 4 طبقه‌ و صنف‌ تشكيل‌ شده‌ است‌.
1- نخستين‌ موبدان‌ است‌. 2- جنگيان‌ كه‌ شاه‌ نيز در اين‌ طبقه‌ جاي‌ دارد. 3-كشاورزان‌ 4- پيشه‌ وران‌
در
روايات‌ ايراني‌ از 3 طبقه‌ سخن‌ رفته‌ است‌ و سه‌ آتش‌ ورجاوند به‌ هريك‌
ازاين‌ سه‌ طبقه‌ مربوط‌ شده‌ است‌. 1- روحانيان‌ (آذر فرنبخ‌) 2-
جنگيان‌ (آذرگشتسب‌) 3- طبقه‌ سوم‌ (آذر برزين‌ مهر).
در اوستاي‌ جديد جامعه‌ي‌ ايراني‌ به‌ 4 دسته‌: 1) روحانيون‌ 2) جنگيان‌ 3)كشاورزان‌ 4) طبقه‌ صنعتگران‌
دوره‌
ساسانيان‌ طبقه‌ سوم‌ دبيران‌ – كشاورزان‌ و صنعتگران‌ در رتبه‌ها وچون‌
طبقه‌بندي‌ اجتماعي‌ را به‌ اين‌ نحو با اوضاع‌ سياسي‌ زمان‌ تطبيق‌ كردند
طبقات‌اربعه‌ ذيل‌ پيدا شد. 1) روحانيون‌ 2) جنگيان‌ 3) مستخدمين‌
ادارات‌ 4) توده‌ ملت‌(روستاييان‌ و صنعتگران‌ يا شهريان‌.

فهرست
تقسيم‌بندي جامعه‌ي ايران 1
جامعه‌ي ايران دورة ساساني 5
چگونگي ترتيب مناصب 6
صفات مختصه‌ي دولت ساساني 8
امتيازات دولت ساساني 8
جمعيت شهرها و سازمان يافتن كار پيشه‌وران 8
وضعيت شهرها 9
برده‌داري و فئوداليسم 15
مناصب و مشاغل موروثي 18
مناصب لشكري و كشوري 18
شاه 19
نايب‌السلطنه 21
بزرگ فرماندار 21
مقاماتعاليه 22
ورزگان 23
وزير بزرگ 24
آزاران 26
شهرداران 26
اسپوهران 28
در ديوان شاهي 29
تشكيلات دولت 30
اداره ديني و روحاني (مؤبدان) 31
دبيران ساير عمال اداره مركزي 33
مناصب مذهبي 35
مناصب تكامي 39
نظام امنيتي و حقوقي 41
اقتصاد و خانواده 43
خبررساني 44
تشكيلات ايالات 45
صناعات و تجارت و شوارع 46
ماليه 47
دهقانان 48
رعايا 49
وضعيت قبايل 50
پزشكان 51
خانواده در دورة ساساني 53
مراتب اعطاي هدايا 57
پوشش و لباس دورة ساساني 57
صفات ايرانيان در عصر ساساني 57

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق تقسيم بندي جامعه ايران”

تاریخ

تحقيق انقلاب ایران و جهان امروز

انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979
قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار
اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره
امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت
دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای
متزلزل جوشیده از انقلاب ، گروگانگیری ، جنگ و برخوردهای پایان ناپذیر
چپگرایان و افراطیون اسلامی را در هم آمیخت . بدین سان بیشتر گروههای
مجاهدین افراطی ( حدود یک سوم از کل مجاهدین ) برای به بن بست کشاندن
استقرار هر ن.ع رابطه مجدد بین ایالات متحده و رژیم خمینی ، صلاح خود را در
همکاری با فداییان دیدند . حتی تا آن جا که دهها تن از دیپلماتهای امریکا
را بیش از یک سال در اسارت نگاهداشتند .
رفتار خارج از عرف کسانی که پس
از انقلاب به قدرت رسیدند تقریباً در همه پایتختهای جهان امواجی تکان دهنده
پدید آورد . پس از آن ، بحران گروگانگیری وسیعاً موجب تشدید انزوای ایران
گردید . اگر چه این مانع بزرگ از سر راه شده است ،سیاست خارجی کشور همچنان
با آشفتگی کامل دست به گریبان است .
این غیر ممکن است که بتوان فراز و
نشیبهایی که ایران هنوز باید طی کند پیش بینی نمد ، اما مسیر تکاملی آینده ،
مطمئناً بر مبنای حوادث گذشته و عکس و العمل در مفابل این حوادث شکل خواهد
گرفت . آنچه در ایران اتفاق افتاد دور نماهای جالبی از عملکرد جوامع در
تغییرات بزرگ اجتماعی و پی آمدهایی که برای نظام جهانی می تواند داشته باشد
ارائه داد .

ایران بر حسب تئوری و عمل انقلاب
از نظر تئوری
مهمترین پرسش این است که اگر توسط کسانی که درگیر وقایع بودند ، سیاست و
تدبیر دیگری اتخاذ می گردید ، آیا انقلاب ایران قابل پیش گیری بود و یا
حداقل امکان داشت به راهی که کمتر افراطی و ویران کننده باشد سمت داده شود .
از سال 1963 تا 1978 طی 15 سال توسعه و پیشرفت در ایران ، همه کس از نظر
مادی منتفع گردید ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
هر چند که توده های مردم
از نظر روانی با ساختار حکومت بیگانه شدند . مردم متوجه گردیدند که از
داشتن حق اظهار عقیده موثر در امور سیاسی مملکت محروم شده اند و یا نسبت به
دیگران به صورت اتباع درجه دوم در آمده اند . چیزی که در ایران اتفاق
افتاد موید این نظر است که انقلاب زمانی به وقوع نمی پیوندد که شرائط زندگی
در بدترین وضع باشد ، بلکه هنگامی حادث می شود که وضع رو به بهبودی می رود
اما با انتظارات هماهنگ نگاهداشته نمی شود . اگرچه شاه قولهای زیادی داد
اما دولت در اجرای آن سرعت کافی به خرج نداد ، و مهم نبود که اوضاع چقدر
بهبود یافته. بدین ترتیب هنگامی که سیاست توسعه اقتصادی با دوران متلاطم
سالهای1977و1978مواجه گردید،هر کس از هر قشر وطبقه اجتماعی بیشتر به سویی
گرایش پیدا کرد که با پرسیدن
‘برای من چه کاری انجام دادهاید؟’ شاه را برای کمبودهای درمان ناپذیر مقصر بداند.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق انقلاب ایران و جهان امروز”

تاریخ

تحقيق دیکتاتوری گروه مونتانیارد

در اوایل تابستان 1793 به نظر می رسید که جمهوری از دست رفته است.
مجلس قانون گذاری باید با وضعیت نومید کننده ای مقابله نماید.
به
موفقیت متحدین، نافرمانی و عصیان دو سوم از ملت، افزوده شده بود. قحطی،
پاریس را تهدید می کرد و میهن پرستان از اینکه به سرنوشت «مارات» که در 13
ژوئیه به قتل رسیده بود، دچار شوند، ترس و بیم داشتند.
اقدامات و تدابیر نصفه و نیمه کافی نبود، زین پس می بایست پیروز شد و یا مرد.
هماندم روسپیر تشخیص داد که لازمة نجات ملی، قدرتهای دیکتاتوریست او در یادداشت هایش می نویسد:
«ما
صرفاً به یک قوة اراده نیازمندیم و اضافه می کند: آیا فکر می کنید که بدون
اتحاد در عمل، بدون حفظ اسرار عملیاتی و بدون اطمینان یافتن از داشتن تکیه
گاه و پشتیبان در مجلس قانون گذاری، دولت می تواند به موانع و دشمنان بی
شمار غلبه کند؟!»
شورش راستین 31 ؟؟ که منجر به ایجاد اتحاد بین بورژاوهای مترقی و انقلابیون بخشهای مختلف شده، باید به پس قیمتی حفظ گردد.
ملت
باید به مجلس قانونگذاری همصدا شوند و مجلس نیز باید در خدمت ملت باشد.
همچنین خائین مجازات گردند تا درس عبرتی وحشتناک برای دیگران شوند.
همانگونه که اتحاد 10 اوت ایجاب می کرد و «کامبون » نیز آنرا برای کشوری
فاتح تقاضا می نمود؛ حکومت انقلابی ظهور کرد.
حکومتی که مجلس را از بهار 1793، علیرغم مخالفت ژیروندنها آماده ساخت و اعضاء آن نیز از قبل تعیین شده بودند.
از اکتبر 1792 کتیبة امنیت عمومی آغاز بکار نمود.
در
10 مارس 1793 یک دادگاه انقلابی و در 6 آوریل کمیتة نجات ملی که روسپیردر
رأس آن قرار داشت، تشکیل گردید و ایجاد مرکزیت اداری ، به نمایندگان این دو
کمیته واگذار گردید.
طبق نظر«سنت ـ ژوست» در 10 اکتبر، مقرر گردید که
حکومت موقت فرانسه تا زمان صلح، انقلابی باقی بماند و مجلس قانونگذاری بر
سرنوشت جمهوری حکمیت نماید.
تمام قوایی که مجلس به کمیته های خود تفویض
نموده است در خود مجلس تجمع دارد. کمیته ها در مقابل مجلس مسئولند،
همانگونه که مجلس در برابر ملت مسئول است.
کم کم، حقیقت نظریة «بیووارن »
و «سنت ژوست» ثابت شد فرمان 14 «فریمر » (سومین ماه از تقویم جمهوری) خطوط
اصلی این نظریه را مشخص می نماید. روپسیپر گزارش پنجم «نیوز » (چهارمین
ماه از تقویم جمهوری ) خود را وقف توجیه و صحه گذاری به روی این دیکتاتوری
اجتماعی، می نماید.
او می گوید:
«شرایط موجود، اجرای صحیح و کامل قانون اساسی را غیر ممکن می سازد.»
ـ
اغتشای و هرج و مرج بیداد می کند و وضعیت انقلابی که ما در آن بسر می
بریم، انجام وظیفة دیگری را به ما تحمیل می نماید یعنی : نجات میهن و
برقراری آزادی.
حکومت انقلابی، با انجام این مهم، خود را متوجه می سازد و
حکومت قانون را بر قرار می نماید و به یک فعالیت فوق العاده نیازمند است
زیرا در حال جنگ است.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق دیکتاتوری گروه مونتانیارد”

تاریخ

تحقيق تاريخ نگاري در ايران تا عصر پهلوي

بخش اول
كليات
« مختصري از تاريخ نگاري در ايران تا عصر پهلوي »

نتيجه مي گويد: «نخستين بار ايرانيان تاريخ را درك كردند و آن را به
دورانهاي مختلف تقسيم كردند» و هرودوت تاريخ خويش را چنين آغاز مي كند: «به
روايات ايرانيان بهترين تاريخ شناسان هستند….».
غرض از نقل دو قول
مذكور اين بود كه در آغاز، علم تاريخ در بيشتر كشورهاي شرق و غرب، علمي
ناشناخته بود و فقط در ايران وقايع روزانه در بار و رويدادهاي كشور را در
روزنامه ها، آيين نامه ها، خداينامه ها، تاج نامه ها، سالنامه ها و شاهنامه
ها مي نوشتند. اما اين بدان مفهوم نيست كه در آن دوره، تاريخنگاري به
مفهوم امروزين رواج داشته است، بلكه بر عكس در ايران عصر باستان تاريخنگاري
اهميت زيادي نداشت و حتي يك اثر تاريخي واقعي كه متعلق به اين دوره باشد
در دست نيست.
اشپولر مي گويد: «در ميان نوشته هاي جوامع زردشتي بعد از
اسلام و در ميان آثار فارسيان هند(پناهندگان زردشتي سال 98/717) هيچ اثر
واقعي تاريخي، چه از ريشه قبل از اسلامي و چه بعد از اسلامي ديده نمي شود.»
وي پس از ذكر تاريخچه اي از تاريخنگاري اعراب قبل و بعد از ظهور اسلام،
نتيجه مي گيرد كه بنابر اين در بان عربي نوعي تاريخنگاري وجود داشت كه در
زبان فارسي ديده نمي شده است و همين امر دليلي بوده براي اينكه ايرانيان،
آثار تاريخي شان را به زبان عربي بنويسند همچنانكه تاثير زبان عربي در جهان
اسلام و ضرورتي كه ايرانيان براي حفظ تماس خودشان با دنياي عرب احساس مي
كردندن، مي تواند دلايل ديگر اين رويكرد در عرصه تاريخنگاري باشد.
درست
است كه شعر و تاريخ در اعراب، عمري ديرينه داشته ولي نوشته هرودوت، پدر
تاريخ را كه بي شك با تاريخ ايران و ملل مختلف آشنايي كامل داشته است را
نيز نبايد با بي اعتنايي برگزار كرد.
به هر حال با ورود اعراب به ايران
نيز تاريخنگاري ايراني دستخوش دگرگوني چدي نشد و رشدي كيفي نكرد. با ظهور
سلسله هاي ايراني نژاد كه گسترش زبان فارسي و تكامل فرهنگي را در پي داشت،
تاريخنگاري ايراني نيز ايجاد شد و تاريخ طبري در عصر سامانيان كه يك «سلسله
ايراني نژاد» بود به فارسي ترجمه شد. بلافاصله بعد از ترجمه تاريخ طبري به
فارسي(در حدود سال 352/963) سلسله هاي ترك نژاد در اكثر ولايات ايران به
حكومت رسيدند. آنها كه سرسپردگان مذهب تسنن به شمار مي رفتند و ارثان
فرهنگي سلسله هاي ايراني نژاد شدند. بزرگترين سلطان سلسله غزنوي يعني سلطان
محمود، حامي فردوسي و از جمله طرفتداران واقعي تسنن اسلامي در دره سند
محسوب مي شد. مقارن روي كار آمدن سلجوقيان در قرن پنجم، سه نوع تاريخنگاري
در ايران قابل شناسايي است. تاريخنگاري اسلام شمولي، تاريخنگاري محلي و
تاريخنگاري سلسله اي.
سلجوقيان علاقمند بودند كه فرهنگ ايراني را
اقتباس نمايند و سعي مي كردند كه نژاد توراني خود را فراموش كرده و در عمق
ايرانيت فرو روند. تركان پيروز زبان فارسي را به صورت دومين زبان فرهنگي
جهان اسلام مسجل كردند ولي در عرصه تاريخنگاري جز تعداد زيادي از ترجمه هاي
متون تاريخي كه در واقع رواياتي از شرايط زندگي ايرانيان بودند، چيز
چنداني توليد نكردند، دامنه تاريخنگاري اين عصر محدود و تنگ و محصولات
تاريخنگاري فارسي در زمان حكومت سلاجقه و خوارزمشاهيان، بي نهايت كمتر است.
تحولات تاريخنگاري فارسي اما در حوالي ايلغار مغول در سال 616/1220 و
بعدها در سال 654/1256 رخ نمود. اين لشكر كشي براي مردم شرق يعني
ماورءالنهر خراسان مصيبت بار بود، اكثر دهقانهاي ايراني از بين رفتند و
طبقه دهقان هم نفوذ خود را از دست داد.
مغولان با تاكيد بر مذهب و
فرهنگ خود، چندين دهه سنتهاي ملي و فرهنگي شان را حفظ كردند و اين در حالي
بود كه ايرانيان نيز براي احياء زبان و فرهنگ ايراني بيكار ننشستند. در
عرصه تاريخنگاري اين دوره، دو مورخ برجسته يعني عطاملك جويني و رشيد الدين
فضل الله همداني ظهور كردند كه اولي به سبك پيچيده و مصنوع و دومي به سبك
ساده و صريح مي نوشت، هر دو مورخ مذكور به روش تاريخنگاري اعراب آشنا بودند
و در آثار آنان مي توان درك عميق، فهم تاريخي و توجه به مسايل اجتماعي و
اقتصادي را مشاهده كرد.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق تاريخ نگاري در ايران تا عصر پهلوي”

تاریخ

تحقيق ارتش در دوره ايلخانان

مقدمه:
«تاريخ نظامي جامع نمايشات هراسناك است كه بازيگران صحنه وسيع
آنها منحصر به اشخاص معين نبوده است. بلكه شامل ملل يا تمدنهاي مختلف مي
شوند. از اينرو براي كسانيكه خواسته باشند راجع به كيفيات روحي انسانها و
اقوام بررسيهاي دقيقي بنمايند، فايده خواندن تاريخ نظامي بيش از تاريخ
عمومي است»
«سرلشكر كلمان گران گر»
مغولان يكي از اقوام زرد پوست
بودند كه در مغولستان و شمال صحراي گبي مي‌زيستند. اين سرزمين بسيار خشك و
مردم آن در فقر و خشونت به شيوه بيانگردي و چادرنشيني روزگار را مي
گذراندند.
آنان تا قبل از ظهور چنگيزخان به صورت قبايل متعدد پراكنده
زندگي مي كردند. اين قبايل از نظر شيوه زندگي به دو دسته مهم تقسيم مي
شدند: 1- قبايل جنگي كه كارشان ماهيگيري و شكار حيوانات بود .
2- قبايل
صحرانورد كه چادرنشين و دامدار بودند. ميان ايلهاي متعدد هميشه بر سر تصرف
مراتع و غنايم جنگ و خونريزي بود. خان هر قبيله اي كه آن ها «نويان»
مي‌گفتند نوكران (بهادران-جنگاوران) چندي را به دور خود جمع كرده و يك
نيروي نظامي قبيله‌اي تشكيل داده بودند. اين نوكران در زندگي، شكار، تقسيم
غنايم و جنگهاي خان حضور فعال داشتند.
و حالا اينجا اين سوال پيش مي آيد
آيا اين گروههاي صحرانشين، بيانگرد چگونه توانستند اين چنين فتوحاتي را
بدست آورند. چه عواملي باعث پيشرفت و موفقيتهاي آنان شد؟
در اين تحقيق
سعي شده است چگونگي تشكيل سپاه، لشكر مغول و عوامل پيروزي را تك تك اشاره
نمايم و اصلاحات و تغييرات كه در اين سپاهيان در زمان ايلخانان انجام شده
را بازگو كنيم.
چنگيز و چگونگي اتحاد قبايل
هفتصد سال پيش مردي بر
اكثر ممالك دست يافت نصف جهان را مسخر كرد و نوع بشر را چنان به وحشت افكند
كه هنوز هم پس از قرنها آثار آن بيم نمايانست «سپاه چنگيزي آلت بسيار
هولناك و قتالي بود به شرط آنكه آنرا ماهرانه بكار برده و انتظام و احترام
را در آن حفظ كنند.
ظهور تموچين و اتحاد قبايل گوناگون سبب يكپارچگي
نيروهاي نظامي اين قبيله ها شد و يك ماشين جنگي بزرگ، خشن و خونريز را به
سوي مرزهاي كشورهاي مجاور و جهانگشائي كشاند.

فهرست مطالب
مقدمه 2
چنگيز و چگونگي اتحاد قبايل 3
شكل ظاهري يك سرباز مغولي و خصوصيات اخلاقي آن 5
دسته بندي لشكر مغول 7
صف آرايي سپاه 11
تعداد سپاهيان مغول 15
شيوه ها و تاكتيك هاي نظامي مغولان 17
چگونگي رفتار با اسيران 20
ياساي چنگيزي و تاثير آن در سپاه 23
اسلحه 24
چگونگي تامين آذوقه و توشه براي سپاه 28
مواجب و حقوق سپاهيان 29
منابع و مآخذ 32

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق ارتش در دوره ايلخانان”

علوم سیاسی

تحقيق رضاشاه پهلوی

نام‌ها
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به
نام‌هائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته
بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد.[3] با ورود به نظامی‌گری به «رضاخان» و
سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای
۱۲۹۹ و به دست‌گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه»
می‌خواندند. پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه
پهلوی» شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «کبیر»
داده شد و از آن پس هوادارانش او را «رضاشاه کبیر» می‌خوانند.
زندگی
آغاز زندگی و جوانی
رضا
در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ (ربیع‌الاول ۱۲۹۵ هجری قمری) در روستای آلاشت از توابع
سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا
(نوش‌آفرین) که جزو مهاجرین از قفقاز بود. پس از مرگ پدرش در چهل روزگی وی،
با مادرش برای پیوستن به دایی خود به تهران آمد. در این سفر رضای نوزاد به
شدت بیمار شد و حتی برای یک شب اورا مرده پنداشتند.[۲] و در محله سنگلج در
فقر و تهیدستی زندگی کردند
خانواده
بریگاد قزاق
در سن ۱۲ سالگی
توسط ابوالحسن خان سرتیپ (صمصام) از بستگان خود وارد فوج سوادکوه (از
ابواجمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم) و تابین (سرباز) شد. سال ۱۳۱۳
هجری قمری پس از قتل ناصرالدین شاه قاجار، فوج سوادکوه برای حفاظت از
سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده می‌شود. وی در دوران خدمت در
قزاقخانه به سرعت رشد کرد و در سال ۱۳۱۸ هجری قمری، به سرگروهبانی محافظین
بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی گروهان شصت تیر
منصوب شد. گروهان شصت‌تیری که رضاشاه آینده به فرماندهی آن رسید نخستین
گروهان شصت‌تیرانداز در ایران بود که در حصر تبریز نیز در دورهٔ استبداد
کوچک همراه بود. در این دوره رضا شاه به دلیل استفاده از یکی از معدود
مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به رضا ماکسیم معروف شد.

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقيق رضاشاه پهلوی”